لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 21 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
بهبود جنگلها و مراتع
سطح مراتع کشور ۹۰ میلیون هکتار است که طى برنامه پنج ساله سوم، مدیریت و کنترل مراتع بااجراى برنامه ها و شیوه هاى مشخصى دنبال شده است. وى اجراى طرح تعادل دام و مرتع و طرح بهبود و اصلاح مراتع را از جمله این برنامه ها ذکر کرد.
وى رفع چالش بین تولید گوشت قرمز به عنوان یک نیاز اولیه و تخریب مراتع را نیازمند برنامه ریزى مناسب دانست و افزود: اجراى طرح تعادل دام و مرتع طى دو سال قبل در رفع این مشکل موثر بوده است.
وى گرایش به سوى افزایش پرواربندى و دامدارى سنگین را از راهکارهاى مناسب در حفظ مراتع و کاهش فشار دام سبک در مراتع ذکر کرد و گفت: ۲۵ درصد ارزش مراتع کشور مربوط به بهره بردارى از علوفه است. وى افزود: ۷۵ درصد ارزش مراتع به خاطر حفظ خاک، تولید آب و حفظ ذخایر ژنتیکى مى باشد.
جنگلها، سرمایههای ملی هر کشور محسوب میشوند که حفاظت و استفادة صحیح از آنها، علاوه بر ثروتآفرینی، بقای محیطزیست را نیز تضمین مینماید. در مطلب زیر، راهکارهای بیوتکنولوژی جهت حفظ و استفادة مناسب از این سرمایههای ملی، ذکر گردیده است:
مقدمه
حدود 30 درصد از سطح کرة زمین بهوسیلة جنگلها پوشیده شده است که 25 درصد از آن در قارة اروپا و فدراسیون روسیه و بقیه در سایر نقاط جهان قرار دارند (کل مساحت جنگلهای دنیا تقریبا 9/3 میلیارد هکتار است). جنگلها و مراتع از حیث تأمین مواد غذایی جامعه، مصنوعات چوبی، محصولات کاغذی، تأمین تعداد زیادی از مایحتاج عمومی جامعه، جلوگیری از فرسایش و از بین رفتن خاک و حفظ آب و نزولات آسمانی، نقش مهمی را در اکوسیستمهای طبیعی ایفا مینمایند. بنابراین تلاش برای جلوگیری از نابودی این منابع برای حفظ حیات انسان و همچنین کسب درآمد از این منابع طبیعی، از اهمیت حیاتی برخوردار است.
بهکارگیری بیوتکنولوژی جهت حفظ و استفادة بهینه از جنگلها
3
بهطور کلی، بیوتکنولوژی از طرق زیر میتواند در زمینة حفظ و بهرهبرداری بهینه از جنگلها و مراتع مفید واقع شود:
1- کشت سلول و بافت
با استفاده از روشهای کشت بافت میتوان گونههای درختان جنگلی در معرض انقراض را که در شرایط طبیعی قادر به تکثیر نیستند، از نابودی نجات داد. برای حفظ این گونهها، بیوتکنولوژی با هدف تکثیر انبوه در شرایط کنترل شدة آزمایشگاه و سپس کشت آنها در عرصههای طبیعی، نقش حیاتی در حفظ گونههای جنگلی در حال زوال ایفا میکند. در حال حاضر در شمال کشور گونههایی مانند نارون، هزار، زبانگنجشک و نیز گونههایی از درختان جنگلهای زاگرس با این مشکل مواجه هستند که برای جلوگیری از انقراض آنها میتوان از روشهای بیوتکنولوژی استفاده کرد.
یکی دیگر از موارد استفاده از تکنیک کشت بافت در بخش جنگل، کوتاه کردن دوره تجدید نسل درختان جنگلی و همچنین کوتاه کردن زمان مورد نیاز برای دستیابی به پایداری فنوتیپی در درختان جنگلی میباشد.
2- نشانگرهای مولکولی
2-1- شناسایی سریع و به موقع ژنوتیپها
در بررسی گونهها و ژنوتیپها در برنامههای اصلاحی درختان جنگلی و غیرجنگلی، شناسایی و تمایز سریع بین مواد تحت بررسی، مدت زمان لازم برای انتخاب و اصلاح این گونهها را بهطور چشمگیری کاهش داده و موجب تسریع فرآیند اصلاح میشود. بررسی ضایعات و خصوصیات درختان جنگلی با نشانگرهای فنوتیپی به دهها سال وقت نیاز است که این باعث کندی کار میشود و زمان دستیابی به نتایج را طولانی میکند. کاربرد روشهای بیوتکنولوژی، بهویژه نشانگرهای مولکولی مانند RFLP و AFLP، راهحل مناسبی برای تسریع اصلاح گونههای جنگلی و کاهش مدت زمان بررسی نتایج حاصل از کارهای اصلاحی است. کاربرد روشهای مولکولی، امکان شناسایی و ارزیابی در اولین مراحل رشد گیاه را فراهم میکند و زمان لازم برای رسیدن به اطلاعات مورد نیاز را به حداقل میرساند.
3
2-2- انتخاب بر اساس نشانگر بهمنظور بهبود کمی و کیفی فرآوردههای جنگلی
مهمترین عواملی که انجام برنامههای اصلاح درختان جنگلی را به شیوة سنتی محدود میسازد عبارتند از:
الف) زمان بر بودن (طولانی بودن نسلها در گیاهان جنگلی)
ب) نبود دانش کافی در مورد روابط بین ساختارهای ژنوتیپی و فنوتیپی درختان در یک زمان واحد
ج) وجود مشکلات زیاد در کنترل فرآیند انتخاب در مورد گیاهانی با گردهافشانی باز.
باید توجه داشت که نمیتوان بر اساس خصوصیات ظاهری در مراحل اولیه رشد درختان، خصوصیات درختان بالغ را پیشبینی کرد و بنابراین ارزیابی کامل به روشی سنتی به زمان زیادی نیاز است.
2-3- کاربرد نشانگرها در استفادة صنعتی از جنگلها
سرعت رشد و فرم درخت در جنگلهای صنعتی، تعیینکننده ارزش و بازده اقتصادی آن است. اصلاح و تولید درختان با سرعت رشد زیاد و فرم متناسب، بهمنظور استفادة بهینه از منابع جنگلی، از اولویت خاصی برخوردار است و موجب افزایش بازده اقتصادی جنگلهای موجود خواهد بود. افزایش بهرهوری از جنگل و به خصوص افزایش کیفیت چوب و الوار از موارد مهم در مدیریت جنگل محسوب میشود. در این زمینه، برنامههای وسیعی در نقاط مختلف دنیا و بهخصوص در سطح اروپا با استفاده از برنامههای اصلاح کلاسیک و انتخاب به کمک نشانگر در جریان است. برخلاف بسیاری از گیاهان زراعی، تاریخچة انتخاب و اصلاح گونههای درختان جنگلی نسبتاً کوتاه است (بزرگترین برنامه اصلاحی سیستماتیکی که تاکنون صورت گرفته بروی گونههایی از اکالیپتوس و کاج بوده است)؛ بنابراین برای تسریع چرخة اصلاح این درختان، ابزارهای بیوتکنولوژی و از جمله نشانگرهای مولکولی، میتوانند راهگشا باشند و فرآیند شناسایی صفات کمی و کیفی مطلوب را شتاب بخشند.
5
2-4- سایر کاربردهای نشانگرها
از جمله کاربردهای دیگر نشانگرهای مولکولی در بخش جنگل موارد زیر است:
شناسایی کلونهای برتر، شناسایی آلودگی جنگلها، برآورد تنوع ژنتیکی به منظور استفاده از آن در استراتژیهای نمونهگیری، حفاظت ژنتیکی و حفاظت از کلکسیونهای جمعیتهای اصلاحی. ارزش واقعی نشانگرها را میتوان در بهکارگیری آنها در تحقیقاتی دید که جهت فهم مکانیزمهای پایة ژنتیکی و فیزیولوژیکی صورت میگیرند.
هماکنون تحقیقات هدفمندی در جهت شتابدهی به توسعة استفاده و بکارگیری نشانگرهای مولکولی جهت غربالگری گونههای جنگلی در سطح دنیا در حال انجام است.
3- مهندسی ژنتیک
برخی از استراتژیهای اصلاحی در درختان جنگلی، بر روی افزایش کمی صفاتی است که از قبل وجود داشتهاند. در حالی که در برخی از استراتژیها، هدف، وارد کردن صفاتی جدید به گیاه میزبان است. تکنیکهای DNA نوترکیب در هر دو مورد میتواند مؤثر باشند. مهندسی ژنتیک میتواند جهت اصلاح درختان جنگلی در زمینههای مختلفی بهکار رود. برخی از این زمینهها عبارتند از:
3-1- ایجاد گونههای جنگلی مقاوم به آفات و بیماریها
یکی از روشهای حفظ گونههای مهم جنگلی، حفاظت آنها از آفات و بیماریهای شایع است. گفتنی است که تعدادی از گونههای مهم جنگلی که از اهمیت زیادی برخوردارند، در جنگلهای صنعتی شمال کشور، در اثر حملة برخی از بیماریهایی که اپیدمی شدهاند، رو به انقراض و نابودی هستند (از جمله بیماری مرگ درختان نارون). برای جلوگیری از زیان وارده و انقراض این گونهها، اقدامات جدی باید به عمل آید. از طرفی، استفاده از سموم، موجب برهم خوردن تعادل زیستمحیطی، صرف هزینه زیاد و مقاومت تدریجی آفات به سموم میشود و از نظر عملی نیز کاربرد سموم در چنین سطح گستردهای امکانپذیر نیست. در این رابطه میتوان از روشهای مطمئن و بدون زیانهای زیستمحیطی مانند انتقال ژنهای مقاوم به عوامل قارچی و باکتریایی بیماریزا، استفاده کرد. برای جلوگیری از زیان حشرات، میتوان ژنهایی را که کدکننده یکسری مواد کشنده حشرات هستند به گیاه منتقل کرد و گیاه را در برابر حمله آفات، مقاوم ساخت. در این رابطه، انتقال ژن
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
بهبود نظام آموزشی، تنها از طریق اصلاح ارزشیابی تحصیلی امکان پذیر نیست
مقدمه
طرح ارزشیابی توصیفی مشهور به ارزشیابی کیفی یا طرح حذف نمره ،تجربه نو آورانه ی برخاسته از عمل در مقطع ابتدایی آموزش و پرورش ایران است.این طرح به صورت پیش آزمایشی در سال تحصیلی 82-81 اجرا و ارزشیابی شد. گزارش ارزشیابی طرح توسط نویسنده این مقاله که مجری این ارزشیابی بوده بلافاصله منتشر گردید(محمد حسن مقنی زاده،1381). اجرای آزمایشی این طرح درچهار سال تحصیلی بعد ادامه داشته است.
در قسمتی از یادداشت سردبیر ویژه نامه ارزشیابی تحصیلی فصلنامه تعلیم و تربیت شماره مسلسل 70-69 بهار و تابستان 1381 آمده است: "... هدف اساسی سنجش و ارزش یابی، ارتقای یادگیری دانش آموزان است.محتوا وچگونگی ارزش یابی درفرایند تدریس، نحوه مطالعه و کیفیت یادگیری دانش آموزان را رقم می زند.اگر معلم بر حفظ کردن مطالب بی ارتباط تاکید کند،دانش آموزان به یادگیری سطحی و طوطی وار روی می آورند...به همین دلیل است که گفته اند:" اگر می خواهید نظام آموزشی را بهبود بخشید،شیوه های سنجش وارزشیابی را اصلاح کنید"..." (حسن پاشا شریفی،1381)
سوءِ برداشت از این نقل قولِ با منشاء نامعلوم!! می تواند نقطه آغازی بر ایده " بهبود دوره آموزش و پرورش عمومی صرفا از طریق اصلاحِ شیوه های ارزشیابی تحصیلی" در سال های اخیر تلقی گردد.این سوءِ برداشت ربطی به نویسنده مطلب نداشته و در چهارچوب نظریة سازنده گرا ی شناخت گرایان قابل درک است. انتقاد از اعتقاد به چنین اثری برای ارزشیابی بر نظام آموزشی، به معنی نفی اهمیتِ ارزشیابی نیست. اما نویسنده این مقاله همچون نویسنده مقاله" نظام ارزش یابی از آموخته های دانش آموزان یا ایدئولوژی عملیاتی شده نظام آموزشی"، معتقد است: یکی از موثرترین وکارسازترین مجاری اصلاح نظام آموزش وپرورش تحلیل ونقد نظام ارزش یابی از آموخته های دانش آموزان درسایه اهداف وآرمان های تصریح شده نظام آموزشی(برنامه درسی) است( محمود مهر محمدی،1382).
متاسفانه چنین ایده ای در سطح برخی از نخبگانِ تاثیر گزار بر آموزش وپرورش ایران پذیرفته شده است.دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش در اواخر آبان1385 گفته اند :" تغییر شیوه های ارزشیابی از شرایط فعلی به شیوه نظام تکمیلی و توصیفی پس از انجام مطالعات گوناگون و در صورت به نتیجه رسیدن در سیستم آموزشی کشور نهادینه خواهد شد. کاهش اضطراب و تنش های روحی در یادگیری دانش آموزان از جمله مزایای ارزشیابی توصیفی است
بهبود نظام آموزشی، تنها از طریق اصلاح ارزشیابی تحصیلی امکان پذیر نیست
مقدمه
طرح ارزشیابی توصیفی مشهور به ارزشیابی کیفی یا طرح حذف نمره ،تجربه نو آورانه ی برخاسته از عمل در مقطع ابتدایی آموزش و پرورش ایران است.این طرح به صورت پیش آزمایشی در سال تحصیلی 82-81 اجرا و ارزشیابی شد. گزارش ارزشیابی طرح توسط نویسنده این مقاله که مجری این ارزشیابی بوده بلافاصله منتشر گردید(محمد حسن مقنی زاده،1381). اجرای آزمایشی این طرح درچهار سال تحصیلی بعد ادامه داشته است.
در قسمتی از یادداشت سردبیر ویژه نامه ارزشیابی تحصیلی فصلنامه تعلیم و تربیت شماره مسلسل 70-69 بهار و تابستان 1381 آمده است: "... هدف اساسی سنجش و ارزش یابی، ارتقای یادگیری دانش آموزان است.محتوا وچگونگی ارزش یابی درفرایند تدریس، نحوه مطالعه و کیفیت یادگیری دانش آموزان را رقم می زند.اگر معلم بر حفظ کردن مطالب بی ارتباط تاکید کند،دانش آموزان به یادگیری سطحی و طوطی وار روی می آورند...به همین دلیل است که گفته اند:" اگر می خواهید نظام آموزشی را بهبود بخشید،شیوه های سنجش وارزشیابی را اصلاح کنید"..." (حسن پاشا شریفی،1381)
سوءِ برداشت از این نقل قولِ با منشاء نامعلوم!! می تواند نقطه آغازی بر ایده " بهبود دوره آموزش و پرورش عمومی صرفا از طریق اصلاحِ شیوه های ارزشیابی تحصیلی" در سال های اخیر تلقی گردد.این سوءِ برداشت ربطی به نویسنده مطلب نداشته و در چهارچوب نظریة سازنده گرا ی شناخت گرایان قابل درک است. انتقاد از اعتقاد به چنین اثری برای ارزشیابی بر نظام آموزشی، به معنی نفی اهمیتِ ارزشیابی نیست. اما نویسنده این مقاله همچون نویسنده مقاله" نظام ارزش یابی از آموخته های دانش آموزان یا ایدئولوژی عملیاتی شده نظام آموزشی"، معتقد است: یکی از موثرترین وکارسازترین مجاری اصلاح نظام آموزش وپرورش تحلیل ونقد نظام ارزش یابی از آموخته های دانش آموزان درسایه اهداف وآرمان های تصریح شده نظام آموزشی(برنامه درسی) است( محمود مهر محمدی،1382).
متاسفانه چنین ایده ای در سطح برخی از نخبگانِ تاثیر گزار بر آموزش وپرورش ایران پذیرفته شده است.دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش در اواخر آبان1385 گفته اند :" تغییر شیوه های ارزشیابی از شرایط فعلی به شیوه نظام تکمیلی و توصیفی پس از انجام مطالعات گوناگون و در صورت به نتیجه رسیدن در سیستم آموزشی کشور نهادینه خواهد شد. کاهش اضطراب و تنش های روحی در یادگیری دانش آموزان از جمله مزایای ارزشیابی توصیفی است
. برای دوری دانش آموزان از تکیه مطلق بر محفوظات باید با روش های علمی موضوع ارزشیابی توصیفی در پایه های راهنمایی و متوسطه را دنبال کرده و به نتیجه برسانیم."(بهرام محمدیان،1385)
معاون آموزش و پرورش عمومی وزارت آموزش وپرورش در اواخر دی ماه 1385 گفته اند:" درسال تحصیلی جاری نزدیک به 1300 کلاس درس در سراسر کشور تحت پوشش طرح ارزشیابی تحصیلی یا حذف نمره از کارنامه تحصیلی دانش آموزان قرار گرفته است براساس این طرح در طول سال تحصیلی از طریق ارزیابی مستمر و بدون نمره 20 به عنوان ملاک ارزیابی ، سنجش تحصیلی دانش آموزان صورت می گیرد. حذف نمره از آرزوهای نظام آموزش و پرورش است و بر این اساس ، این طرح به عنوان گام اول برای رسیدن به آن مطرح شده است تا مطابق آن بتدریج دانش آموزان ، معلمان و والدین به جای گرایش به سمت نمره ، به آموزش و پرورش کیفی بر پایه مهارت های زندگی روی آورند. این طرح ضروری و مورد نیاز نظام آموزشی ایران است. براساس آنچه از اجرای 3 ساله طرح ارزشیابی توصیفی به دست آمده است ، اضطراب و نگرانی دانش آموزان از امتحان و کسب نمره 20 کاهش یافته است و معلمان و والدینی که این طرح را اجرا کرده و در جریان اجرای آن بوده اند نیز به توسعه آموزش های توصیفی و یادگیری مهارت های زندگی گرایش پیدا کرده اند."(حسین احمدی،1385)
علیرغم اظهارات سه تن از نخبگان و به عبارتی معماران نظام فعلی آموزش وپرورش کشور،نویسنده معتقد است: اصلاح آموزش و پرورش صرفا از طریق اصلاح ا رزشیابی تحصیلی امکان پذیر نیست.البته خرابتر کردن آموزش و پرورش از طریق اعمال رویه های ناصواب در برخی از عناصر نظام آموزش و پرورش امکان پذیر است.کما اینکه بیشتر ایرادات وارده توسط طراحان ومجریان طرح ارزشیابی توصیفی به تاثیر سوءِ نحوه امتحان و ارزشیابی در آموزش و پرورش ایران کاملا وارد است.اما پاشنه آشیل طرح ارزشیابی توصیفی یا حذف نمره از مقطع ابتدایی فقدان نگاه نظامند به آموزش و پرورش و برنامه درسی است.ارزشیابی یک عنصر از عناصر برنامه درسی است؛ اعمال رویه های کیفی درارزشیابی تحصیلی حتی اگر به نحوی کامل صورت گیرد ؛بدون اعمال تغییر در سایر عناصر برنامه درسی ره به جایی نخواهد برد جز ترکستان!! گام های اصلاحات در نظام آموزش و پرورش باید همزمان و دومینو وار برداشته شود تا اثرِ مثبت داشته باشد.
نکته قابل توجه اینکه نویسنده در این مقاله قصد و فرصت پرداختن به جزئیات بسیار مهم نحوه اجرای طرح ارزشیابی توصیفی در دوره پیش آزمایشی در سال تحصیلی 82-1381 و نیز در دوره آزمایشی در سه سال تحصیلی بعدی را با توجه به اینکه بسیار مهم و درس آموز نیز هستند را ندارد و صرفا به بسط و تحلیل مختصرِ مساله ای که طرح شد ،اکتفا می نماید. تحلیل تفصیلی ماجرای طرح ارزشیابی توصیفی نیازمند نوشتنِ مقالات و برگزاری همایش های اختصاصی با حضور نمایندگان گروه های ذینفع در این طرح است!!
مختصات طرح ارزشیابی توصیفی
منظور از روش های توصیفی در ارزشیابی توجه به رویکردی است که در آن معلم تغییرات و تحولات ایجاد شده در دانش آموز را با فنون متفاوت بررسی کرده و به صورت مشروح بر اساس شاخصهای پیشرفت و یا اهداف از پیش تعیین شده به اطلاع دانش آموز و والدین می رساند.
بررسی نظام ارزشیابی کشورهای مختلف جهان نشان می دهد استفاده از کارنامه توصیفی امری رایج و دارای سابقه ای طولانی است. در کشور فرانسه روش نمره گذاری استفاده از طیف با عبارات توصیفی: بالاتر از استاندارد، مطابق استاندارد، ناسازگار با استاندارد و . . . می باشد. در آلمان شش مقوله و یا طیف و در ژاپن استفاده از پنج مفهوم همراه با جملات توصیفی است. خلاصه اینکه در بسیاری از کشورهای مختلف جهان، کارنامه فقط نمرات خام را شامل نگردیده و تمامی فعالیتها و مهارت ها و نگرش کودک، توصیف و ارزشیابی می شود. ارائه نمره صرف ضمن ایجاد رقابت و اضطراب، یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را تحت الشعاع قرارداده و با ایجاد افسردگی، بخش زیادی از منابع و استعدادهای با لقوه انسانی و اقتصادی را تلف می نماید. برخورد معلمان و والدین و ارزش بیش از حد قائل شدن به امتحان و تکرار بیهوده آن و استفاده ابزاری از آن باعث ایجاد دلسردی از تعلیم و تربیت و امتحان با این سبک و سیاق، نقطه پایان یادگیری و نوعی رهایی از درس و تحصیل محسوب می شود (محقق معین،1382).
سیاست گزاران آموزش وپرورش ایران از سالهای آخر دهه 70 شمسی تلاشهایی برای بهبود ارزشیابی تحصیلی در دوره آموزش وپرورش عمومی راآغاز کرده اند . تصویب آئین نامه امتحانات دونوبتی به جای امتحانات سه ثلثی و مقرر نمودن مصوباتی در زمینه ارزشیابی مستمر ، تصویب اجرای آزمایشی طرح ارزشیابی توصیفی و بالاخره تصویب اصول حاکم بر ارزشیابی در شورای عالی آموزش و پرورش از جملة فعالیتها یی ا ست که در سالهای اخیر انجام شده است. در این نوشته عمدتا بر طرح ارزشیابی توصیفی متمرکز شده ایم.
در کتاب راهنمای اجرای ارزشیابی توصیفی پایه های اول،دوم و سوم ابتدایی در راستای اجرای ماده هفت دستورالعمل ارزشیابی توصیفی دانشآموزان ابتدایی مصوبة جلسة 296 کمیسیون معین شورای عالی آموزش و پرورش که مقرر کرده است جزوه راهنمای ارزشیابی توصیفی توسط معاونت آموزش عمومی و امور تربیتی با همکاری سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی ارائه شود؛ مجموعه ای از راهنمایی ها برای مجریان طرح ارزشیابی توصیفی در پایه اول و دوم وسوم دبستان تهیه و تدوین شده است. این راهنما که در طول اجرای سه ساله آزمایشی طرح هرسال نسخه جدید تری یافته است؛ صرفا توسط دکتر محمد حسنی با همکاری معاونت آموزش عمومی وزارت آموزش وپرورش ارائه و در اختیار مجریان طرح قرار گرفته است در این راهنما به اهداف اساسی، ویژگیها و چگونگی اجرای طرح ارزشیابی توصیفی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 37 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
پائیز 1383
تهران
وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی
پنجاهمین اجلاس روسای دانشگاه/دانشکدههای
علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی
گزارش شماره 2
بهبود تغذیه کودکان زیر پنج سال
معاونت سلامت
دفتر بهبود تغیه جامعه
فهرست مطالب صفحه
خلاصه 3
مقدمه 5
بیان مسئله 7
روش کار 11
یافته ها 14
2
بحث و نتیجه گیری 16
توصیه ها و پیشنهادها 20
منابع 29
4
خلاصه:
آخرین بررسی کشوری که توسط دفتر بهبود تغذیه جامعه معاونت سلامت در سال 1377 انجام شده است (ANIS) نشان می دهد که 4/15، 9/10 و 9/4 درصد کودکان زیر 5 سال کشورمان به ترتیب دچار کوتاه قدی، کم وزنی و لاغری متوسط و شدید می باشند. در جهان براساس آخرین گزارش ها 183 میلیون کودک زیر 5 سال دچار کم وزنی متوسط و شدید، 226 میلیون کودک دچار کوتاه قدی متوسط و شدید و 67 میلیون کودک دچار لاغری متوسط و شدید می باشند. از 4/10 میلیون مرگ کودکان زیر 5 سال که در سال 1995 در کشورهای در حال توسعه رخ داده حدود نیمی از آنها با سوء تغذیه ارتباط داشته است. برخی از پیامدهای سوء تغذیه عبارتند از کاهش بهره هوشی کودکان، کاهش توانمندی جسمی و کاهش قدرت تولید، کاهش قدرت یادگیری و افت تحصیلی، افزایش مرگ و میر کودکان بدلیل ابتلا به بیماریهای مختلف و ........ بنابراین سوء تغذیه توانمندی و کارآئی کشورها را کاهش می دهد و موجب فقر و تشدید سوء تغذیه می گردد. از عوامل ایجاد کننده سوء تغذیه می توان بیسوادی والدین، ناآگاهی های تغذیه ای، اعمال روشهای نادرست در تغذیه کودکان، افزایش بعد خانوار و ....... را نام برد. بنابراین سوء تغذیه فرآیند چند بخشی است و تدوین راهکارهایی که سایر بخشهای توسعه را در امرتغذیه درگیر کند می تواند در کاهش آن اثرگذار باشد.
تجربه مداخلات انجام شده در پروژه سیبک در ایران و سایر کشورها از جمله اندونزی و هندوستان نیز نشان می دهد که بکارگیری روشهای مداخله ای چند بخشی و درگیر نمودن سایر بخشهای توسعه در امر غذا و تغذیه می تواند در کاهش سوء تغذیه موثر باشد. طرح مشارکتی کاهش سوء تغذیه کودکان از سال 1375 تا 1378 با همکاری دفتر بهبود تغذیه جامعه، انستیتو تحقیقات تغذیه و صنایع غذایی کشور، دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران، یونیسف، وزارت کشاورزی، آموزش و پرورش، نهضت سواد آموزی و ....... در مناطق روستایی سه شهرستان ایلام، بردسیر و برازجان به اجرا گذاشته شد. این طرح شامل سه مرحله تعیین بررسی وضع موجود، تعیین و اجرای راهکارهای مداخله ای بین بخشی و ارزشیابی پس از سه سال مداخله بود. یافته های این طرح نشان داد که شیوع سوء تغذیه بمیزان 50% کاهش یافته است و ارتقاء قابل توجهی در برخی از شاخصهای اقتصادی، اجتماعی مشاهده شده است (ارتقاء سطح سواد زنان و افزایش میزان اشتغال آنـــان) ایـــن طرح در حال حاضر در قالب یک برنامه کشوری در 28 شهرستان از 28 دانشگاه اجرا می شود. طرح مشارکتی کاهش سوء تغذیه کودکان که با همکاری بخشهای مختلف توسعه بمدت سه سال اجرا گردید همانند مطالعات مشابه که در ســــایر کشورها انجام شده است نشان داد که همکاری های بین بخشی و مشارکت کلیه بخشهای توسعه در کاهش سوء تغذیه کودکان بدلیل ماهیت چند بعدی مشکل، سودمند است و با
4
درگیر نمودن مسئولین و کارشناسان کلیه بخشهای ذیربط می توان سوء تغذیه را کاهش و شاخصهای اقتصادی، اجتماعی را ارتقاء بخشید و تعیین الگوی مداخله ای کاهش سوء تغذیه کودکان بر مبنای مشارکتهای بین بخشی بعنوان یک راهکار اساسی جهت بهبود وضع تغذیه کودکان مورد تاکید قرار گرفته است.