دانلود دانلود مقاله در مورد زندگینامه کوروش 87 ص

دانلود-مقاله-در-مورد-زندگینامه-کوروش-87-ص
دانلود مقاله در مورد زندگینامه کوروش 87 ص
فرمت فایل دانلودی: .zip
فرمت فایل اصلی: .doc
تعداد صفحات: 97
حجم فایل: 488 کیلوبایت
قیمت: 6000 تومان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 97 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏1
‏زندگینامه
‏کوروش، شاه جهان، شاه بزرگ،...
‏کودکی و نوجوانی
‏شبی مهتابی و پرستاره بود ، او در میان چادرهای بر افراشته در دشت قدم می زد ، احساس غریبی داشت ، بسیار اندیشناک بود ، نه بخاطر جنگ فراروی فردا ، از این میدانها سخت تر را نیز گذرانده بود ، خیالش از نیروهایش نیز راحت بود و می دانست آنها بسیار با دقت مواظب شبیخون احتمالی دشمن هستند. از کنار نگهبانان محافظ شب عبور کرد و از محل نگهداری اسبها گذشت و به آرامی ازاردوگاه نیروها و نگهبانان فاصله گرفت.
‏در دشت پر از ستاره قدم می زد و تا بیکرانها را نظاره گر بود ، به دنبال گوشه ای بود تا بنشیند و با آسودگی بیاندیشد ، به آنچه که گذشته است.می خواست پس از سالها خستگی بر گذشته خود مروری کند ، حس عجیبی او را به اینکار وا می داشت ، با خودش می گفت ، چرا این شب ؟
‏3
‏روحش آرام نداشت ، می خواست فکر کند و به گذشته های دور نظر بیافکند شاید خستگی دوران را از تن خسته اش بدور سازد.در همین افکار غوطه ور بود که ناگهان فرا روی خود درختی تنومند دید. گویا تازه به عالم واقعیت برگشته و نمی دانست چه زمانی است که در افکار خود است ، درخت بر روی تپه ای مشرف به دشتی بود که لشگر او در آن دشت بیتوته کرده است. به پشت سر خودش نگاه کرد ، از چادرهای لشگرش دور شده بود و از فاصله دور به آتش میان چادرهای لشگرش خیره گشت. آرام به درخت تکیه داد ، و تازه خستگی را در خود احساس کرد . بر روی زمین نشست و شروع به مرور گذشته کرد ، ذهنش نا خود آگاه به سمت گذشته حرکت می کرد ، مایل به مقاومت در برابر اینگونه افکار نبود ، می خواست به گذشته بیاندیشد.
‏از هارپاگ سردار مادی و دوست خوبش شنیده بود که قوم او هخامنش از نواحی کوهستانی پارسوا به دشت سوزیان سرازیر شده و با قومهای کاسی و انزانی در آمیختند. قوم او بقدری از نظر فرهنگی و صلابت فکری نسبت به دو قوم دیگر برتری داشت که به آرامی آنها را در خود حل کرده و در نهایت آرامش در کنار آنها به زندگی پرداختند.
‏سپاهیان پارسوا و انزان در هلولیته به جنگ با سناخریب پادشاه بزرگ آشور رفتند و در آن جنگ جد بزرگ او هخامنش رهبری این اقوام را در این جنگ عهده دار بود و از آن روزگار به آنها لقب قوم هخامنش داده شد. پس از هخامنش " چا ایش پیش " پادشاه گردید و همه از او فرمان می گرفتند و در شهر " آنشان " که شهری باستانی در " انزان" بود و در شمال غربی شوش قرار داشت ، فروانروایی کرد.‏
‏پس از او دو پسرش "آریارامن" و" کوروش اول" سرزمین را با توافق به دو قسمت تقسیم کرده و اقوام ساکن در آن دو ناحیه که یکی به نام پارس و دیگری آنشان بود را رهبری می کردند. از آریارامن لوح هایی باقی مانده که هم اکنون در خزانه او نگهداری می شود ، با خطی میخی و نوشتاری که قدرت و استواری از آن هویدا است. می خواهد ار این نوشتار در نوشته های خود استفاده کند . هر وقت این نوشته را می خواند قدرت می گیرد و ترس از او دور می شود.
‏3
‏در دوران این دو پادشاه مادها بر سرزمین آنها چیره گشتند و چون نیرویی بسیار قوی بودند ، آریا رامن و کوروش اول برای حفظ قوم های خود با آنها از در دوستی بر آمده و حاضر به خراجگزاری مادها گشتند هر چند برای قوم آزاد اندیش آنها امری بسیار سنگین بوده است و او با شناخت از روحیه مردمانش به سختی آن روزگاران کاملاً آگاه است.
‏پس از آریارامن پسرش " ارشام" بر پارس حکومت می کرد ولی او کاملاً از پسر کوروش اول به نام کمبوجیه اول پیروی می نمود.
‏ایرانیان خراجگزار باقی ماندند تا اینکه چرخ روزگار به سمت قدرت بخشیدن به آنها به گردش در آمد.‏ ‏ " آستیاگ " پادشاه مقتدر و بی رحم ماد در خواب دید که از بدن دخترش " ماندانا" نهر آبی سرازیر می شود و پایتخت او و سراسر آسیا را فرا می گیرد. از خواب هراسان بر می خیزد واز خوابگزار بزرگ خود می خواهد تا خوابش را تعبیر کند. خوابگزار به او گفت : از دخترت پسری زاده خواهد شد که نه تنها ملک تو ، بلکه سرا سر آسیا را تسخیر خواهد کرد. آستیاگ چاره خواست و به او توصیه کردند که خون دخترش باهیچیک از نجیب زادگان ماد ، صاحب شأن و مقام مخلوط نشود تا مبادا پسری از آن زاده شود که علیه او قیام کند.
‏تصمیم بر آن شد که ماندانا به کمبوجیه پسر کوروش اول که شاهی از نواده هخامنش می باشد و یک ایرانی اصیل و ملایم است و هیچ سرکشی از او مشاهده نگردیده است ، داده شود ، تا با این عمل هم منزلت دختر خود را پایین نیاورد و هم خطری را که احساس می کرد با دور ساختن دخترش از مادها دفع میشود ، رفع کند. از این لحاظ کمبوجیه را نیک دید و کمبوجیه را به دامادی خود بر گزید و پس از مراسم عروسی آن دو را به پارس فرستاد.
‏5
‏درهمان سال بار دیگر آستیاگ خوابی دید که باز او را بر آشفت. در خواب دید که درخت تاکی از ماندانا روییده و بر تمام آسیا سایه افکنده است . خوابگزاران دگر بار همان تعبیر قبلی را برای او تکرار کردند. پس شاه برای چاره جویی فردی را به پارس اعزام کرد و خواست ماندانا را در آستانه وضع حمل به دربار ماد برگرداند تا به بهانه مراقبت بهتر از اوبر فرزند او نظارت داشته باشد. ماندانا پسری به دنیا آورد و آستیاگ نوزاد را به هارپاگ که از اقوام او بوده‏ ‏ و در میان مادها فردی راست سیرت معروف بود سپرد تا طفل را هلاک کند و خبرش را برای شاه بیاورد.
‏هارپاگ مردی دانا و زیرک بود ، با خود اندیشید و به این نتیجه رسید که آستیاگ به دوران کهولت رسیده است و هر زمان ممکن است از دنیا برود و آنگاه دختر او ماندانا به سلطنت می رسد و درآن زمان است که انتقام خود را از قاتل فرزند خود خواهد گرفت. پس تدبیری اندیشید ، البته برای نجات خود از مخمصه ای که افتاده بود ، ولی به دلایل راستگو بودنش این حقایق را برای کوروش اعتراف کرده بود و کوروش از این لحاظ هرگز او را مورد نکوهش قرار نداده بود ، زیرا این کار را امری طبیعی برای حفظ زندگی و در عین حال آینده نگری هارپاگ می دانست و از او خرسند و راضی بود و خدمات کلان او را در به قدرت یافتن خود هرگز فراموش نکرده بود.
‏هارپاگ کودک را به به یکی از چوپانان آستیاگ به نام " میترادات " سپرد و برای اینکه او در کشتن کودک کوتاهی نکند به او گفت که این کودک نوه آستیاگ است که پدرش کمبوچیه می باشد و مادرش ماندانا و نام او کوروش است اما اگر میخواهی از خشم آستیاگ در امان باشی او را بکش . و بدین ترتیب در نظر خود هم فرمان آستیاگ را اجرا نموده و هم خود را از خشم ماندانا در امان نگه داشت. اما چوپان از کشتن کودک امتناع کرد و به درخواست همسرش نوزاد خود را که از قضا به تازگی مرده به دنیا آمده بود را به گماشتگان هارپاگ تحویل داد و اینگونه وانمود کرد که کوروش را کشته است.

 

دانلود فایل
پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.

دانلود دانلود مقاله در مورد زندگینامه جواد محقق شاعر

دانلود-مقاله-در-مورد-زندگینامه-جواد-محقق-شاعر
دانلود مقاله در مورد زندگینامه جواد محقق شاعر
فرمت فایل دانلودی: .zip
فرمت فایل اصلی: .doc
تعداد صفحات: 9
حجم فایل: 511 کیلوبایت
قیمت: 6000 تومان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏جواد‏ محقق در سال 1333 د‏ر ‏تهران به دن‏ی‏ا آمد.ادب‏ی‏ات فارس‏ی‏ از علاقه ها‏ی‏ او بود؛بنابرا‏ی‏ن در هم‏ی‏ن رشته ادامه تحص‏ی‏ل داد.‏او پس از چهار سال تدر‏ی‏س در مدارس شهر‏ی‏ و روستا‏یی‏ کشورمان ا‏ی‏ران در سال 1366 برا‏ی‏ تدر‏ی‏س به کشورها‏ی‏ ترک‏ی‏ه و پاکستان رفت و در سال 1369 به وطن بازگشت و‏ی‏ س‏ی‏زده سال سردب‏ی‏ر‏ی‏ ماهنا‏مه‏ی‏ رشد معلم و چهار سال سردب‏ی‏ر‏ی‏ رشد نوجوان را به عهده‏ داشت.او هم اکنون سردب‏ی‏رفصلنامه‏ی‏ رشد جوان است.محقق همکار‏ی‏ خود را با مطبوعات از سالها‏ی‏ مدرسه آغاز کرده و آثارش که شامل شعر،داستان، گزارش،مقاله،گفتگو و مصاحبه است.درب‏ی‏ش از ‏ی‏کصد نشر‏ی‏ه منتشر شده است و ب‏ی‏ش ب‏ی‏ست کتاب چاپ شده داردکه بعض‏ی‏ از آنها ‏عبارتند از‏: ‏قصه ‏ی‏ مرد بزرگ پاپت‏ی‏،مرد‏ی‏ چو آفتاب 1357-‏مثل من به‏ انتظار‏ ‏ 1374‏-علم و ا‏ی‏مان در گفتگو با دانشمندان 1377‏-گز‏ی‏ده‏ی‏ شعرها 1379‏-خواب خوب 1381-در خانه ما 1381-مدرسه آسمان:چاپ دوغ ودروغ ز‏ی‏ر چاپ بچه ها بود‏.
‏به ناچار در‏ هر‏ حال ‏ ‏به آن احساس ن‏ی‏از م‏ی‏ کن‏ی‏م ‏ی‏ا علاقه دار‏ی‏م. ا‏ی‏ن نوع مطالعات ب
‏ی‏شتر شامل کتابها‏ی‏ ادب‏ی‏، هنر‏ی‏ و‏ حال و‏ ‏هوا‏ی‏ آنها هم کار‏ی‏ م‏ی‏کردم.اما از وقت‏ی‏ که به مجله‏ی‏ رشد آمدم و صفحات گروه سن‏ی‏ را جد‏ی‏ گرفتم .البته در حوز‏ۀ‏ بزرگسالان هم فعال‏ی‏ت م‏ی‏کنم . *آ‏ی‏ا به خاطر نوشتن برا‏ی‏ بچه ها دور‏ۀ‏ خاص‏ی‏ را ط‏ی‏ کرده ا‏ی‏د؟ نه مثل اکثر فعالان ا‏ی‏ن رشته ‏به مدد‏
‏م‏طا لعه ‏شوق وذوق شخص‏ی‏ و احساس ن‏ی‏از شروع به کار کردم. از هر کس چ‏ی‏ز‏ی‏ آموخته ام و از خود بچه ها ب‏ی‏شتر از همه
‏ بچه ها بهتر‏ی‏ن و صادق تر‏ی‏ن معلمان ‏ی‏ک شاعر ‏ی‏ا ‏ی‏ک نو‏ی‏سنده
‏اند.‏*برا‏ی‏ موفق‏ی‏ت در ا‏ی‏ن راه چه چ‏ی‏زها‏یی‏ لازم است؟ به نظر من در ا‏ی‏ن راه چهار چ‏ی‏ز لازم است:1- علاقه 2- استعداد 3- پشتکار‏4-امکانات.

‏هر کدام از ا‏ی‏ن ضع‏ی‏ف باشد به همان نسبت توف‏ی‏ق کمتر‏ی‏ نص‏ی‏ب آدم م‏ی‏ شود البته به نظر م‏ی‏ آ‏ی‏د که دو تا‏ی‏ وسط‏ی‏ از بق‏ی‏ه مهمتر است. با‏ی‏د مثل ‏ی‏ک مورچه، ‏ی‏ک زنبور عسل،آرام، صبور، مقاوم و پرحوصله کار کرد و تجربه اندوخت.*شما چقدر از وقت تان را به مطاله اختصاص م
‏ی‏ ده‏ی‏د؟ من از نوجوان‏ی‏ ب‏ی‏شتر وقتم را کتاب م‏ی‏خواندم در کلاس ها‏ی‏ درس، زنگ ها‏ی‏ تفر‏ی‏ح، تو‏ی‏ تاکس‏ی‏ ‏ی‏ا اتبوس در صف نانوا‏یی‏ در انتظار دکتر،روزها‏ی‏ تعط‏ی‏ل و تقر‏ی‏أ همه شبها قبل از خواب،
‏ هنوز هم علاوه بر مطالعات‏ی‏ که هر روز به خاطر کار
‏ مطبوعات دارم،تمام شبها حداقل از ساعت دوازده تا بعد از دو ن‏ی‏مه شب مطال‏ع‏ه م‏ی‏ کنم.*چه کتابها‏یی‏ م‏ی‏ خوان‏ی‏د؟ سالها همه چ‏ی‏ز م‏ی‏ خواندم حالا کم‏ی‏ موضوعات کتابها‏ی‏م محدودتر شده اس‏ت. بارها گفته و نوشته ام که همه‏ی‏ ما به سه نوع مطاله احت‏ی‏اج دار‏ی‏م:1- مطالعه شغل‏ی‏ که همان خواندن
‏کتابها‏ی‏ مربوط به شغل مان 2- مطالعه مذهب- که ساختار فکر‏ی‏ و جهان ب‏ی‏ن‏ی
‏ ما را تقو‏ی‏ت م‏ی‏ کند و با‏ی‏د و نبا‏ی‏دها‏ی‏ زندگ‏ی‏ را به ما ‏ی‏اد
‏م‏ی‏ دهد و ما را از
‏ اشتبا هات مکرر باز م‏ی‏ دارد.
‏3- مطالعات ذوق‏ی‏- ‏ی‏عن‏ی‏ کتابها‏یی‏ در بار‏ۀ‏ موضوعات‏ی‏ که شا‏ی‏د در م‏ی‏ان دو نوع مطالع‏ۀ‏ قبل
‏ی‏ نباشد ول‏ی‏ ‏ ‏آموزشها‏ی‏ مختلف است.‏من هم در ا‏ی‏ن سه حوزه مطالعه م‏ی‏کنم و با‏ی‏د بگو‏ی‏م ا‏ی‏ن سه نوع مطالعه با‏ی‏د همزمان پ‏ی‏ش برود.*آ‏ی‏ا برا‏ی‏ شاعر ‏ی‏ا نو‏ی‏سنده شدن با‏ی‏د تحص‏ی‏لات دانشگاه‏ی‏ خاص‏ی‏ داشت؟ ‏خوشبختانه؛ خ‏ی‏ر اگر استعداد و علاقه و پشتکار داشته باش‏ی‏م بدون رفتن به دانشگاه و ‏ی‏ا با تحص‏ی‏ل در رشته ها‏ی‏ گناگون هم م‏ی‏ شود شاعر ‏ی‏ا نو‏ی‏سنده و هنرمند شد. اتفاقأ ب‏ی‏شتر شاعران و نو‏ی‏سندگان ا‏ی‏ران و جهان تحص‏ی‏لات دانشگاه‏ی‏ نداشته و ندارند
‏ و‏ی‏ا موفق‏ی‏تشان درا‏ی‏ن رشت‏ۀ‏ ربط‏ی‏ به تحص‏ی‏لات
‏رسم‏ی
‏ ودانشگاه‏ی‏ به معنا‏ی‏ نداشتن‏ تحق‏ی‏ق و مطالع‏ۀ
‏جد‏ی‏ تر
‏ خواندن و ب‏ی‏شتر تمر‏ی‏ن کردن در آن رشته است که ضامن موفق‏ی‏ت است.*به نظر شما محبوب بودن با معروف بودن چه فرق‏ی‏ دارد؟ محبوب بودن ‏ی‏ک ارزش است در حال‏ی‏ که معروف بودن و شهرت داشتن به خود‏ی‏ خود ارزش ن‏ی‏ست اگر چه ظاهرا هر دو گروه مورد توجه‏ مردم هستند ‏ی‏ا قرار م‏ی‏ گ‏ی‏رند اما در م‏ی‏ان آنها فرق ز‏ی‏اد‏ی‏ است. ‏ی‏ک انسان منف‏ی‏ مثل کلاهبردار ‏ی‏ا قاچاقچ‏ی‏ م‏ی‏ تواند معروف و مشهور باشد هنر پ

 

دانلود فایل
پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.

دانلود دانلود مقاله در مورد زندگی‌نامه و مکتب فارابی 33 ص

دانلود-مقاله-در-مورد-زندگی‌نامه-و-مکتب-فارابی-33-ص
دانلود مقاله در مورد زندگی‌نامه و مکتب فارابی 33 ص
فرمت فایل دانلودی: .zip
فرمت فایل اصلی: .doc
تعداد صفحات: 33
حجم فایل: 350 کیلوبایت
قیمت: 6000 تومان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 33 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏زندگی‌نامه و مکتب فاراب‏ی
‏ابو نصر محمد بن طرخان‌ بن اوزلغ‌ فارابی، در وسیج نزدیک فاراب در ماوراء‌النهر، به سال 259ق/872م ، بنابراین، حدود یک سال پیش از مرگ کندی در بغداد، به دنیا آمد. فارابی، از خانواده‌ای سرشناس بود و پدر او، دربار سامانیان، از فرماندهان لشکر بوده است، اما همچون سلف خود، کندی ـ که فارابی را از سرمشق او تبعیت کرده بود ـ شرح حال او چندان معلوم نیست. فارابی، در جوانی به بغداد رفت و نخستین معلم او، در این شهر، یوحنابن حیلان بود. آنگاه، او منطق، نحو، ‏فلسفه‏، موسیقی، ریاضیات و ‏علوم را فرا گرفت. از آثار او چنان بر می‌آید که زبانهای ترکی و فارسی را می‌فهمیده است
‏( برابر افسانه‌ها، او، افزون بر عربی، با هفتاد زبان دیگر نیز آشنا بوده است). با گذشت زمان، فارابی، چنان استادی به دست آورد که (پس از ‏ارسطو‏، معلم اول) معلم ثانی خوانده شد و نخستین فیلسوف بزرگ مسلمانان به شمار آمد. از شواهد چنان بر می‌آید که برابر نظریه رایج در ایران، این فیلسوف بزرگ شیعه بوده است. در واقع فارابی، در سال330ق/941م، بغداد را بسوی حلب ترک گفته و در کنف حمایت سلسله شیعی حمدانیان قرار گرفت و سیف الدوله حمدانی به او ارج بسیار نهاد. این حمایت شیعی ویژه را نباید تصادفی دانست. این حمایت، زمانی معنا پیدا می‌کند که در حکمت نبوی مبتنی بر تعلیمات امامان شیعی مشترک است. او پس از اقامت در حلب، مسافرت‌هایی کرد و تا قاهره رفت و آنگاه، در دمشق، به سال 339ق/ 950م در هشتاد سالگی روی در نقاب خاک کشید.
‏زندگی‌نامه و مکتب فاراب‏ی
‏ابو نصر محمد بن طرخان‌ بن اوزلغ‌ فارابی، در وسیج نزدیک فاراب در ماوراء‌النهر، به سال 259ق/872م ، بنابراین، حدود یک سال پیش از مرگ کندی در بغداد، به دنیا آمد. فارابی، از خانواده‌ای سرشناس بود و پدر او، دربار سامانیان، از فرماندهان لشکر بوده است، اما همچون سلف خود، کندی ـ که فارابی را از سرمشق او تبعیت کرده بود ـ شرح حال او چندان معلوم نیست. فارابی، در جوانی به بغداد رفت و نخستین معلم او، در این شهر، یوحنابن حیلان بود. آنگاه، او منطق، نحو، ‏فلسفه‏، موسیقی، ریاضیات و ‏علوم را فرا گرفت. از آثار او چنان بر می‌آید که زبانهای ترکی و فارسی را می‌فهمیده است
‏( برابر افسانه‌ها، او، افزون بر عربی، با هفتاد زبان دیگر نیز آشنا بوده است). با گذشت زمان، فارابی، چنان استادی به دست آورد که (پس از ‏ارسطو‏، معلم اول) معلم ثانی خوانده شد و نخستین فیلسوف بزرگ مسلمانان به شمار آمد. از شواهد چنان بر می‌آید که برابر نظریه رایج در ایران، این فیلسوف بزرگ شیعه بوده است. در واقع فارابی، در سال330ق/941م، بغداد را بسوی حلب ترک گفته و در کنف حمایت سلسله شیعی حمدانیان قرار گرفت و سیف الدوله حمدانی به او ارج بسیار نهاد. این حمایت شیعی ویژه را نباید تصادفی دانست. این حمایت، زمانی معنا پیدا می‌کند که در حکمت نبوی مبتنی بر تعلیمات امامان شیعی مشترک است. او پس از اقامت در حلب، مسافرت‌هایی کرد و تا قاهره رفت و آنگاه، در دمشق، به سال 339ق/ 950م در هشتاد سالگی روی در نقاب خاک کشید.
‏زندگی‌نامه و مکتب فاراب‏ی
‏ابو نصر محمد بن طرخان‌ بن اوزلغ‌ فارابی، در وسیج نزدیک فاراب در ماوراء‌النهر، به سال 259ق/872م ، بنابراین، حدود یک سال پیش از مرگ کندی در بغداد، به دنیا آمد. فارابی، از خانواده‌ای سرشناس بود و پدر او، دربار سامانیان، از فرماندهان لشکر بوده است، اما همچون سلف خود، کندی ـ که فارابی را از سرمشق او تبعیت کرده بود ـ شرح حال او چندان معلوم نیست. فارابی، در جوانی به بغداد رفت و نخستین معلم او، در این شهر، یوحنابن حیلان بود. آنگاه، او منطق، نحو، ‏فلسفه‏، موسیقی، ریاضیات و ‏علوم را فرا گرفت. از آثار او چنان بر می‌آید که زبانهای ترکی و فارسی را می‌فهمیده است
‏( برابر افسانه‌ها، او، افزون بر عربی، با هفتاد زبان دیگر نیز آشنا بوده است). با گذشت زمان، فارابی، چنان استادی به دست آورد که (پس از ‏ارسطو‏، معلم اول) معلم ثانی خوانده شد و نخستین فیلسوف بزرگ مسلمانان به شمار آمد. از شواهد چنان بر می‌آید که برابر نظریه رایج در ایران، این فیلسوف بزرگ شیعه بوده است. در واقع فارابی، در سال330ق/941م، بغداد را بسوی حلب ترک گفته و در کنف حمایت سلسله شیعی حمدانیان قرار گرفت و سیف الدوله حمدانی به او ارج بسیار نهاد. این حمایت شیعی ویژه را نباید تصادفی دانست. این حمایت، زمانی معنا پیدا می‌کند که در حکمت نبوی مبتنی بر تعلیمات امامان شیعی مشترک است. او پس از اقامت در حلب، مسافرت‌هایی کرد و تا قاهره رفت و آنگاه، در دمشق، به سال 339ق/ 950م در هشتاد سالگی روی در نقاب خاک کشید.
‏زندگی‌نامه و مکتب فاراب‏ی
‏ابو نصر محمد بن طرخان‌ بن اوزلغ‌ فارابی، در وسیج نزدیک فاراب در ماوراء‌النهر، به سال 259ق/872م ، بنابراین، حدود یک سال پیش از مرگ کندی در بغداد، به دنیا آمد. فارابی، از خانواده‌ای سرشناس بود و پدر او، دربار سامانیان، از فرماندهان لشکر بوده است، اما همچون سلف خود، کندی ـ که فارابی را از سرمشق او تبعیت کرده بود ـ شرح حال او چندان معلوم نیست. فارابی، در جوانی به بغداد رفت و نخستین معلم او، در این شهر، یوحنابن حیلان بود. آنگاه، او منطق، نحو، ‏فلسفه‏، موسیقی، ریاضیات و ‏علوم را فرا گرفت. از آثار او چنان بر می‌آید که زبانهای ترکی و فارسی را می‌فهمیده است
‏( برابر افسانه‌ها، او، افزون بر عربی، با هفتاد زبان دیگر نیز آشنا بوده است). با گذشت زمان، فارابی، چنان استادی به دست آورد که (پس از ‏ارسطو‏، معلم اول) معلم ثانی خوانده شد و نخستین فیلسوف بزرگ مسلمانان به شمار آمد. از شواهد چنان بر می‌آید که برابر نظریه رایج در ایران، این فیلسوف بزرگ شیعه بوده است. در واقع فارابی، در سال330ق/941م، بغداد را بسوی حلب ترک گفته و در کنف حمایت سلسله شیعی حمدانیان قرار گرفت و سیف الدوله حمدانی به او ارج بسیار نهاد. این حمایت شیعی ویژه را نباید تصادفی دانست. این حمایت، زمانی معنا پیدا می‌کند که در حکمت نبوی مبتنی بر تعلیمات امامان شیعی مشترک است. او پس از اقامت در حلب، مسافرت‌هایی کرد و تا قاهره رفت و آنگاه، در دمشق، به سال 339ق/ 950م در هشتاد سالگی روی در نقاب خاک کشید.

 

دانلود فایل
پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.

دانلود دانلود مقاله در مورد زندگینامه فردوسی 21 ص

دانلود-مقاله-در-مورد-زندگینامه-فردوسی-21-ص
دانلود مقاله در مورد زندگینامه فردوسی 21 ص
فرمت فایل دانلودی: .zip
فرمت فایل اصلی: .DOC
تعداد صفحات: 23
حجم فایل: 410 کیلوبایت
قیمت: 6000 تومان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..DOC) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 23 صفحه

 قسمتی از متن word (..DOC) : 
 

1
‏شرح‏ ‏زندگی‏ ‏نامه‏ ‏حکیم‏ ‏ابوالقاسم‏ ‏فردوسی
‏استاد‏ ‏بزرگ‏ ‏بی‏ ‏بدیل‏ ‏،‏ ‏حکیم‏ ‏ابوالقاسم‏ ‏منصور‏ ‏بن‏ ‏حسن‏ ‏فردوسی‏ ‏طوسی،‏ ‏حماسه‏ ‏سرای‏ ‏بزرگ‏ ‏ایران‏ ‏و‏ ‏یکی‏ ‏از‏ ‏شاعران‏ ‏مشهور‏ ‏عالم‏ ‏و‏ ‏ستاره‏ ‏در‏ ‏خشنده‏ ‏آسمان‏ ‏ادب‏ ‏فارسی‏ ‏و‏ ‏از‏ ‏مفاخر‏ ‏نامبردار‏ ‏ملت‏ ‏ایرانست‏ ‏که‏ ‏به‏ ‏علت‏ ‏همین‏ ‏عظمت‏ ‏مقام‏ ‏و‏ ‏مرتبت‏ ‏،‏ ‏سرگذش‏ ‏مانند‏ ‏دیگر‏ ‏بزرگان‏ ‏دنیای‏ ‏قدیم‏ ‏با‏ ‏افسانه‏ ‏و‏ ‏روایات‏ ‏مختلف‏ ‏در‏ ‏آمیخته‏ ‏است
‏استاد‏ ‏بزرگ‏ ‏بی‏ ‏بدیل‏ ‏،‏ ‏حکیم‏ ‏ابوالقاسم‏ ‏منصور‏ ‏بن‏ ‏حسن‏ ‏فردوسی‏ ‏طوسی،‏ ‏حماسه‏ ‏سرای‏ ‏بزرگ‏ ‏ایران‏ ‏و‏ ‏یکی‏ ‏از‏ ‏شاعران‏ ‏مشهور‏ ‏عالم‏ ‏و‏ ‏ستاره‏ ‏در‏ ‏خشنده‏ ‏آسمان‏ ‏ادب‏ ‏فارسی‏ ‏و‏ ‏از‏ ‏مفاخر‏ ‏نامبردار‏ ‏ملت‏ ‏ایرانست‏ ‏که‏ ‏به‏ ‏علت‏ ‏همین‏ ‏عظمت‏ ‏مقام‏ ‏و‏ ‏مرتبت‏ ‏،‏ ‏سرگذش‏ ‏مانند‏ ‏دیگر‏ ‏بزرگان‏ ‏دنیای‏ ‏قدیم‏ ‏با‏ ‏افسانه‏ ‏و‏ ‏روایات‏ ‏مختلف‏ ‏در‏ ‏آمیخته‏ ‏است‏. ‏مولد‏ ‏او‏ ‏قریه‏ ‏باژ‏ ‏از‏ ‏قراء‏ ‏ناحیه‏ ‏طابران‏ (‏یا‏: ‏طبران‏) ‏طوس‏ ‏بود،‏ ‏یعنی‏ ‏همانجا‏ ‏که‏ ‏امروز‏ ‏آرامگاه‏ ‏اوست،‏ ‏و‏ ‏او‏ ‏در‏ ‏آن‏ ‏دِه‏ ‏در‏ ‏حدود‏ ‏سال‏ ‏۳۲۹‏ ‏–‏ ‏۳۳۰‏ ‏هجری،‏ ‏در‏ ‏خانواده‏ ‏ای‏ ‏از‏ ‏طبقه‏ ‏دهقانان‏ ‏چشم‏ ‏به‏ ‏جهان‏ ‏هستی‏ ‏گشود‏.‏چنان‏ ‏که‏ ‏می‏ ‏دانیم‏ "‏دهقانان‏" ‏یک‏ ‏طبقه‏ ‏از‏ ‏مالکان‏ ‏بودند‏ ‏که‏ ‏در‏ ‏دوره‏ ‏ی‏ ‏ساسانیان‏ (‏و‏ ‏چهار‏ ‏پنج‏ ‏قرن‏ ‏اول‏ ‏از‏ ‏عهد‏ ‏اسلامی‏) ‏در‏ ‏ایران‏ ‏زندگی‏ ‏می‏ ‏کردند‏ ‏و‏ ‏یکی‏ ‏از‏ ‏طبقات‏ ‏اجتماعی‏ ‏فاصل‏ ‏میان‏ ‏طبقه‏ ‏کشاورزان‏ ‏و‏ ‏اشراف‏ ‏درجه‏ ‏اول‏ ‏را‏ ‏تشکیل‏ ‏می‏ ‏دادند‏ ‏و‏ ‏صاحب‏ ‏نوعی‏ ‏"‏اشرافیت‏ ‏ارضی‏" ‏بودند‏ . ‏زندگانی‏ ‏آنان‏ ‏در‏ ‏کاخهایی‏ ‏که‏ ‏در‏ ‏اراضی‏ ‏خود‏ ‏داشتند‏ ‏می‏ ‏گذشت‏ . ‏آنها‏ ‏به‏ ‏وسیله‏ ‏ی‏ "‏روستاییان‏" ‏از‏ ‏آن‏ ‏اراضی‏ ‏بهره‏ ‏برداری‏ ‏می‏ ‏نمودند‏ ‏و‏ ‏در‏ ‏جمع‏ ‏آوری‏ ‏مالیات‏ ‏اراضی‏ ‏با‏ ‏دولت‏ ‏ساسانی‏ ‏و‏ ‏سپس‏ ‏در‏ ‏عهد‏ ‏اسلام‏ ‏با‏ ‏دولت‏ ‏اسلام‏ ‏همکاری‏ ‏داشتند‏ ‏و‏ ‏حدودا‏ ‏تا‏ ‏زمان‏ ‏حمله‏ ‏مغول‏ ‏به‏ ‏تدریج‏ ‏بر‏ ‏اثر‏ ‏فتنه‏ ‏ها‏ ‏و‏ ‏آشوبها‏ ‏و‏ ‏تضییقات‏ ‏گوناگون‏ ‏از‏ ‏بین‏ ‏رفتند‏. ‏اینان‏ ‏در‏ ‏حفظ‏ ‏نژاد‏ ‏و‏ ‏نسب‏ ‏و‏ ‏تاریخ‏ ‏و‏ ‏رعایت‏ ‏آداب‏ ‏و‏ ‏رسوم‏ ‏ملی،‏ ‏تعصب‏ ‏و‏ ‏سختگیری‏ ‏خاص‏ ‏می‏ ‏کردند‏ ‏و‏ ‏به‏ ‏همین‏ ‏سبب‏ ‏است‏ ‏که‏ ‏هر‏ ‏وقت‏ ‏در‏ ‏دورهی‏ ‏اسلامی‏ ‏کسی‏ ‏را‏ "‏دهقان‏ ‏نژاد‏" ‏می‏ ‏دانستند‏ ‏مقصود‏ ‏صحت‏ ‏نژاد‏ ‏ایرانی‏ ‏او‏ ‏بود‏ ‏و‏ ‏نیز‏ ‏به‏ ‏همین‏ ‏دلیل‏ ‏است‏ ‏که‏ ‏در‏ ‏متون‏ ‏فارسی‏ ‏قرون‏ ‏پیش‏ ‏از‏ ‏مغول‏ "‏دهقان‏" ‏به‏ ‏معنی‏ ‏ایرانی‏ ‏و‏ ‏مقابل‏ "‏ترک‏" ‏و‏ "‏تازی‏" ‏نیز‏ ‏استعمال‏ ‏می‏ ‏شده‏ ‏است‏ .‏فردوسی‏ ‏به‏ ‏خاطر‏ ‏تعلق‏ ‏به‏ ‏این‏ ‏طبقه‏ ‏از‏ ‏جامعه،‏ ‏از‏ ‏تاریخ‏ ‏ایران‏ ‏وسرگذشت‏ ‏نیاکان‏ ‏خویش‏ ‏آگاهی‏ ‏داشت،‏ ‏به‏ ‏ایران‏ ‏عشق‏ ‏می‏ ‏ورزید،‏ ‏به‏ ‏ذکر‏ ‏افتخارات‏ ‏ملی‏ ‏علاقه‏ ‏داشت‏. ‏وی‏ ‏از‏ ‏خاندانی‏ ‏صاحب‏ ‏مکنت‏ ‏و‏ ‏ضیاع‏ ‏و‏ ‏عقار‏ ‏بود‏ ‏و‏ ‏به‏ ‏قول‏ ‏نظامی‏ ‏عروضی‏ ‏صاحب‏ ‏چهار‏ ‏مقاله،‏ ‏در‏ ‏دیه‏ ‏باژ‏ «‏شوکتی‏ ‏تمام‏ ‏داشت‏ ‏و‏ ‏به‏ ‏دخل‏ ‏آن‏ ‏ضیاع‏ ‏از‏ ‏امثال‏ ‏خود‏ ‏بی‏ ‏نیاز‏ ‏بود‏»‏ . ‏ولی‏ ‏این‏ ‏بی‏ ‏نیازی‏ ‏پایدار‏ ‏نماند‏ ‏؛‏ ‏زیرا‏ ‏او‏ ‏همه‏ ‏سودهای‏ ‏مادی‏ ‏خود‏ ‏را‏ ‏به‏ ‏کناری‏ ‏نهاد‏ ‏و‏ ‏وقتی‏ ‏تاریخ‏ ‏میهن‏ ‏خود‏ ‏و‏ ‏افتخارات‏ ‏گذشته‏ ‏آن‏ ‏را‏ ‏در‏ ‏خطر‏ ‏نیستی‏ ‏و‏ ‏فراموشی‏ ‏یافت‏ ‏زندگی‏ ‏خود‏ ‏را‏ ‏به‏ ‏احیاء‏ ‏تاریخ‏ ‏گذشته‏ ‏مصروف‏ ‏داشت‏ ‏و‏ ‏از‏ ‏بلاغت‏ ‏و‏ ‏فصاحت‏ ‏معجزه‏ ‏آسای‏ ‏خود‏ ‏در‏ ‏این‏ ‏راه‏ ‏یاری‏ ‏گرفت‏ . ‏از‏ ‏تهیدستی‏ ‏نیندیشید،‏ ‏سی‏ ‏سال‏ ‏رنج‏ ‏برد،‏ ‏و‏ ‏به‏ ‏هیچ‏ ‏روی،‏ ‏حتی‏ ‏در‏ ‏مرگ‏ ‏پسرش،‏ ‏از‏ ‏ادامه‏ ‏کار‏ ‏باز‏ ‏نایستاد،‏ ‏تا‏ ‏شاهنامه‏ ‏را‏ ‏با‏ ‏همه‏ ‏ی‏ ‏رونق‏ ‏و‏ ‏شکوه‏ ‏و‏ ‏جلالش،‏ ‏جاودانه‏ ‏برای‏ ‏ایرانی‏ ‏که‏ ‏می‏ ‏خواست‏ ‏جاودان‏ ‏باشد،‏ ‏باقی‏ ‏می‏ ‏گذارد‏ «‏که‏ ‏رحمت‏ ‏بر‏ ‏آن‏ ‏تربت‏ ‏پاک‏ ‏باد‏»‏فردوسی‏ ‏ظاهراً‏ ‏در‏ ‏ابتدای‏ ‏قتل‏ ‏دقیقی‏ (‏حدود‏ ‏۳۶۷‏- ‏۳۶۹‏ ‏ه‏) ‏به‏ ‏نظم‏ ‏داستانهای‏ ‏منفردی‏ ‏از‏ ‏میان‏ ‏داستانهای‏ ‏قدیم‏ ‏ایرانی‏ ‏سرگرم‏ ‏بود،‏ ‏مثل‏ ‏داستان‏ "‏بیژن‏ ‏و‏ ‏گرازان‏"‏،‏ ‏که‏ ‏بعدها‏ ‏آنها‏ ‏را‏ ‏در‏ ‏شاهنامه‏ ‏ی‏ ‏خود‏ ‏گنجانید‏ ‏و‏ ‏گویا‏ ‏این‏ ‏کار‏ ‏را‏ ‏حتی‏ ‏در‏ ‏حین‏ ‏نظم‏ ‏شاهنامه‏ ‏ابومنصوری‏ ‏یا‏ ‏بعد‏ ‏از‏ ‏آن‏ ‏نیز‏ ‏ادامه‏ ‏می‏ ‏داد‏ ‏و‏ ‏داستانهای‏ ‏منفرد‏ ‏دیگری‏ ‏را‏ ‏مانند‏ ‏اخبار‏ ‏رستم،‏ ‏داستان‏ ‏رستم‏ ‏و‏ ‏سهراب،‏ ‏داستان‏ ‏اکوان‏ ‏دیو،‏ ‏داستانهای‏ ‏مأخوذ‏ ‏از‏ ‏سرگذشت‏ ‏بهرام‏ ‏گور،‏ ‏جداگانه‏ ‏به‏ ‏نظم‏ ‏در‏ ‏می‏ ‏آورد‏ . ‏اما‏ ‏تاریخ‏ ‏نظم‏ ‏این‏ ‏داستانها‏ ‏مشخص‏ ‏نیست‏ ‏و‏ ‏تنها‏ ‏بعضی‏ ‏از‏ ‏آنها‏ ‏دارای‏ ‏تاریخ‏ ‏نسبتا‏ ‏روشن‏ ‏و‏ ‏آشکاری‏ ‏است‏. ‏مثل‏ ‏داستان‏ ‏سیاوش‏ ‏که‏ ‏در‏ ‏حدود‏ ‏سال‏ ‏۳۸۷‏ ‏ه‏. ‏سروده‏ ‏شده‏ ‏و‏ ‏نظم‏ ‏داستان‏ ‏نخجیر‏ ‏کردن‏ ‏رستم‏ ‏با‏ ‏پهلوانان‏ ‏در‏ ‏شکارگاه‏ ‏افراسیاب
2
‏ ‏که‏ ‏در‏ ‏۳۸۹‏ ‏شروع‏ ‏شد‏. ‏آغاز‏ ‏نظم‏ ‏شاهنامه‏: ‏اما‏ ‏نظم‏ ‏شاهنامه،‏ ‏یعنی‏ ‏شاهنامه‏ ‏ای‏ ‏که‏ ‏در‏ ‏سال‏ ‏۳۴۶‏ ‏هجری‏ ‏به‏ ‏امر‏ ‏ابومنصور‏ ‏محمد‏ ‏بن‏ ‏عبدالرزاق‏ ‏سپهسالار‏ ‏خراسان‏ ‏فراهم‏ ‏آمده‏ ‏بود،‏ ‏دنباله‏ ‏ی‏ ‏اقدام‏ ‏دقیقی‏ ‏شاعرست‏ ‏در‏ ‏همین‏ ‏مورد‏. ‏دقیقی‏ ‏بعد‏ ‏از‏ ‏سال‏ ‏۳۶۵‏ ‏که‏ ‏سال‏ ‏جلوس‏ ‏نوح‏ ‏بن‏ ‏منصور‏ ‏سامانی‏ ‏بود،‏ ‏به‏ ‏امر‏ ‏او‏ ‏شروع‏ ‏به‏ ‏نظم‏ ‏شاهنامه‏ ‏ابومنصور‏ ‏کرد‏ ‏ولی‏ ‏هنوز‏ ‏بیش‏ ‏از‏ ‏هزار‏ ‏بیت‏ ‏آن‏ ‏را‏ ‏به‏ ‏نظم‏ ‏در‏ ‏نیاورده‏ ‏بود‏ ‏که‏ ‏به‏ ‏دست‏ ‏بنده‏ ‏ای‏ ‏کشته‏ ‏شد‏. ‏بعد‏ ‏از‏ ‏شهرت‏ ‏کار‏ ‏دقیقی‏ ‏در‏ ‏دهه‏ ‏ی‏ ‏دوم‏ ‏از‏ ‏نیمه‏ ‏ی‏ ‏دوم‏ ‏قرن‏ ‏چهارم‏ ‏و‏ ‏رسیدن‏ ‏آوازه‏ ‏ی‏ ‏آن‏ ‏و‏ ‏نسخه‏ ‏ای‏ ‏از‏ ‏نظم‏ ‏او‏ ‏به‏ ‏فردوسی،‏ ‏استاد‏ ‏طوس‏ ‏بر‏ ‏آن‏ ‏شد‏ ‏که‏ ‏کار‏ ‏شاعر‏ ‏جوان‏ ‏دربار‏ ‏سامانی‏ ‏را‏ ‏به‏ ‏پایان‏ ‏برد‏. ‏ولی‏ ‏مأخذی‏ ‏را‏ ‏که‏ ‏دقیقی‏ ‏در‏ ‏دست‏ ‏داشت‏ ‏مالک‏ ‏نبود‏ ‏و‏ ‏می‏ ‏بایست‏ ‏چندی‏ ‏در‏ ‏جست‏ ‏و‏ ‏جوی‏ ‏آن‏ ‏بگذراند‏ . ‏بر‏ ‏حسب‏ ‏اتفاق‏ ‏یکی‏ ‏از‏ ‏دوستان‏ ‏او‏ ‏در‏ ‏این‏ ‏کار‏ ‏وی‏ ‏را‏ ‏یاری‏ ‏کرد‏ ‏و‏ ‏نسخه‏ ‏ای‏ ‏از‏ ‏شاهنامه‏ ‏منثور‏ ‏ابومنصوری‏ ‏را‏ ‏بدو‏ ‏داد‏ ‏و‏ ‏فردوسی‏ ‏از‏ ‏آن‏ ‏هنگام‏ ‏به‏ ‏نظم‏ ‏شاهنامه‏ ‏دست‏ ‏یازید،‏ ‏بدین‏ ‏قصد‏ ‏که‏ ‏کتاب‏ ‏مدون‏ ‏و‏ ‏مرتبی‏ ‏از‏ ‏داستانها‏ ‏و‏ ‏تاریخ‏ ‏کهن‏ ‏ترتیب‏ ‏دهد‏. ‏تاریخ‏ ‏این‏ ‏واقعه‏ ‏،‏ ‏یعنی‏ ‏شروع‏ ‏به‏ ‏نظم‏ ‏شاهنامه‏ ‏،‏ ‏صریحاً‏ ‏معلوم‏ ‏نیست‏ ‏ولی‏ ‏با‏ ‏استفاده‏ ‏از‏ ‏قرائن‏ ‏متعددی‏ ‏که‏ ‏از‏ ‏شاهنامه‏ ‏مستفاد‏ ‏می‏ ‏گردد‏ ‏و‏ ‏با‏ ‏انطباق‏ ‏آنها‏ ‏بر‏ ‏وقایع‏ ‏تاریخی،‏ ‏می‏ ‏توان‏ ‏آغاز‏ ‏نظم‏ ‏شاهنامه‏ ‏ابومنصوری‏ ‏را‏ ‏به‏ ‏وسیله‏ ‏استاد‏ ‏طوس‏ ‏سال‏ ‏۳۷۰‏ – ‏۳۷۱‏ ‏هجری‏ ‏معلوم‏ ‏کرد‏.‏این‏ ‏کار‏ ‏بزرگ،‏ ‏خلاف‏ ‏آنچه‏ ‏تذکره‏ ‏نویسان‏ ‏و‏ ‏افسانه‏ ‏سازان‏ ‏جعل‏ ‏کرده‏ ‏اند،‏ ‏به‏ ‏امر‏ ‏هیچ‏ ‏یک‏ ‏از‏ ‏سلاطین،‏ ‏خواه‏ ‏سامانی‏ ‏و‏ ‏خواه‏ ‏غزنوی،‏ ‏انجام‏ ‏نگرفت‏ ‏بلکه‏ ‏استاد‏ ‏طوس‏ ‏به‏ ‏صرافت‏ ‏طبع،‏ ‏بدین‏ ‏مجاهدت‏ ‏عظیم‏ ‏دست‏ ‏زد‏ ‏و‏ ‏در‏ ‏آغاز‏ ‏کار‏ ‏فقط‏ ‏از‏ ‏یاوری‏ ‏دوستان‏ ‏خود‏ ‏و‏ ‏یکی‏ ‏از‏ ‏مقتدرین‏ ‏ایرانی‏ ‏نژاد‏ ‏محلی‏ ‏در‏ ‏طوس‏ ‏بهره‏ ‏مند‏ ‏شد‏ ‏که‏ ‏نمی‏ ‏دانیم‏ ‏که‏ ‏بود‏ ‏،‏ ‏ولی‏ ‏چنانکه‏ ‏فردوسی‏ ‏خود‏ ‏می‏ ‏گوید‏ ‏او‏ ‏دیری‏ ‏نماند‏ ‏و‏ ‏بعد‏ ‏از‏ ‏او‏ ‏مردی‏ ‏دیگر،‏ ‏هم‏ ‏از‏ ‏متمکنان‏ ‏و‏ ‏بزرگان‏ ‏محلی‏ ‏طوس،‏ ‏به‏ ‏نام‏ "‏حیی‏" ‏یا‏ "‏حسین‏" ‏بن‏ ‏قتیبه‏ ‏،‏ ‏شاعر‏ ‏را‏ ‏زیربال‏ ‏رعایت‏ ‏گرفت‏ ‏و‏ ‏درامور‏ ‏مادی،‏ ‏حتی‏ ‏پرداخت‏ ‏خراج‏ ‏سالانه،‏ ‏یاوری‏ ‏نمود،‏ ‏و‏ ‏مردی‏ ‏دیگر‏ ‏به‏ ‏نام‏ "‏علی‏ ‏دیلمی‏" ‏هم‏ ‏در‏ ‏این‏ ‏گونه‏ ‏یاوریها‏ ‏شرکت‏ ‏داشت‏. ‏اما‏ ‏اینان‏ ‏همه‏ ‏از‏ ‏یاوران‏ ‏و‏ ‏دوستان‏ ‏و‏ ‏بزرگان‏ ‏محلی‏ ‏طوس‏ ‏یا‏ ‏ناحیه‏ ‏طابران‏ ‏بودند‏ ‏و‏ ‏هیچ‏ ‏یک‏ ‏پادشاه‏ ‏و‏ ‏سلطان‏ ‏نام‏ ‏آوری‏ ‏نبودند‏. ‏تذکره‏ ‏نویسان‏ ‏در‏ ‏شرح‏ ‏حال‏ ‏فردوسی‏ ‏نوشته‏ ‏اند‏ ‏که‏ ‏او‏ ‏به‏ ‏تشویق‏ ‏سلطان‏ ‏محمود‏ ‏به‏ ‏نظم‏ ‏شاهنامه‏ ‏پرداخت‏ . ‏علت‏ ‏این‏ ‏اشتباه‏ ‏آن‏ ‏است‏ ‏که‏ ‏نام‏ ‏محمود‏ ‏در‏ ‏نسخه‏ ‏موجود‏ ‏شاهنامه،‏ ‏که‏ ‏دومین‏ ‏نسخه‏ ‏شاهنامه‏ ‏فردوسی‏ ‏است،‏ ‏توسط‏ ‏خود‏ ‏شاعر‏ ‏گنجانیده‏ ‏شد‏ ‏و‏ ‏نسخه‏ ‏اول‏ ‏شاهنامه‏ ( ‏که‏ ‏منحصر‏ ‏بود‏ ‏به‏ ‏منظوم‏ ‏ساختن‏ ‏متن‏ ‏شاهنامه‏ ‏ابومنصوری‏ ) ‏،‏ ‏موقعی‏ ‏آغاز‏ ‏شده‏ ‏بود‏ ‏که‏ ‏هنوز‏ ‏۱۹‏ ‏سال‏ ‏از‏ ‏عمر‏ ‏دولت‏ ‏سامانی‏ ‏باقی‏ ‏بود‏ ‏و‏ ‏اگر‏ ‏فردوسی‏ ‏تقدیم‏ ‏منظومه‏ ‏خود‏ ‏را‏ ‏به‏ ‏پادشاهی‏ ‏لازم‏ ‏می‏ ‏شمرد‏ ‏ناگزیر‏ ‏به‏ ‏درگاه‏ ‏آل‏ ‏سامان،‏ ‏که‏ ‏خریدار‏ ‏این‏ ‏گونه‏ ‏آثار‏ ‏بودند،‏ ‏روی‏ ‏می‏ ‏نمود‏ ‏نه‏ ‏به‏ ‏درگاه‏ ‏سلطانی‏ ‏که‏ ‏هنوز‏ ‏روی‏ ‏کار‏ ‏نیامده‏ ‏بود‏. ‏محمود‏ ‏ترکزاد‏ ‏غزنوی‏ ‏نه‏ ‏تنها‏ ‏در‏ ‏ایجاد‏ ‏شاهنامه‏ ‏استاد‏ ‏طوس‏ ‏تأثیری‏ ‏نداشت‏ ‏بلکه‏ ‏قصد‏ ‏قتل‏ ‏گوینده‏ ‏آن،‏ ‏به‏ ‏گناه‏ ‏دوست‏ ‏داشتن‏ ‏نژاد‏ ‏ایرانی‏ ‏و‏ ‏اعتقاد‏ ‏به‏ ‏تشیع،‏ ‏را‏ ‏داشت‏ .‏اتمام‏ ‏اولین‏ ‏نسخه‏ ‏شاهنامه‏: ‏گفتیم‏ ‏که‏ ‏فردوسی،‏ ‏مدتی‏ ‏پیش‏ ‏از‏ ‏به‏ ‏دست‏ ‏آوردن‏ ‏نسخه‏ ‏ی‏ ‏شاهنامه‏ ‏منثور‏ ‏ابومنصور‏ ‏محمد‏ ‏بن‏ ‏عبدالرزاق‏ ‏طوسی،‏ ‏در‏ ‏دوران‏ ‏جوانی‏ ‏و‏ ‏پیش‏ ‏از‏ ‏چهل‏ ‏سالگی،‏ ‏سرگرم‏ ‏نظم‏ ‏بعضی‏ ‏از‏ ‏داستانهای‏ ‏قهرمانی‏ ‏بود‏ ‏و‏ ‏بنا‏ ‏بر‏ ‏شرحی‏ ‏که‏ ‏گذشت‏ ‏در‏ ‏حدود‏ ‏سال‏ ‏۳۷۰‏-‏۳۷۱‏ ‏هجری‏ ‏نسخه‏ ‏شاهنامه‏ ‏منثور‏ ‏ابومنصوری‏ ‏را‏ ‏به‏ ‏یاری‏ ‏یکی‏ ‏از‏ ‏دوستان‏ ‏طوسی‏ ‏خود‏ ‏به‏ ‏دست‏ ‏آورد‏ ‏و‏ ‏به‏ ‏نظم‏ ‏آن‏ ‏همت‏ ‏گماشت،‏ ‏و‏ ‏پس‏ ‏از‏ ‏سیزده‏ ‏یا‏ ‏چهارده‏ ‏سال،‏ ‏در‏ ‏سال‏ ‏۳۸۴‏ ‏یعنی‏ ‏ده‏ ‏سال‏ ‏پیش‏ ‏از‏ ‏آشنایی‏ ‏بادربار‏ ‏محمود‏ ‏غزنوی،‏ ‏آن‏ ‏را‏ ‏به‏ ‏پایان‏ ‏رسانید‏. ‏تاریخ‏ ‏مذکور‏ ‏درپاره‏ ‏ای‏ ‏از‏ ‏نسخ‏ ‏قدیمی‏ ‏شاهنامه‏ ‏دیده‏ ‏می‏ ‏شود.
3
‏سهراب سپهری
‏سهراب‏ ‏سپهری‏ ‏در‏ 15 ‏مهر‏ ‏ماه‏ 1307 ‏در‏ ‏شهر‏ ‏کاشان‏ ‏به‏ ‏دنیا‏ ‏آمد‏. ‏پدرش‏ ‏اسدالله‏ ‏سپهری‏ ‏کارمند‏ ‏اداره‏ ‏پست‏ ‏و‏ ‏تلگراف‏ ‏بود‏ ‏و‏ ‏هنگامی‏ ‏که‏ ‏سهراب‏ ‏نوجوان‏ ‏بود‏ ‏پدرش‏ ‏از‏ ‏دو‏ ‏پا‏ ‏فلج‏ ‏شد‏. ‏با‏ ‏این‏ ‏حال‏ ‏به‏ ‏هنر‏ ‏و‏ ‏ادب‏ ‏علاقه‏ ‏ای‏ ‏وافر‏ ‏داشت‏. ‏نقاشی‏ ‏می‏ ‏کرد، تار‏ ‏می‏ ‏ساخت‏ ‏و‏ ‏خط‏ ‏خوبی‏ ‏هم‏ ‏داشت.
‏سپهری‏ ‏در‏ ‏سال‏ ‏های‏ ‏نوجوانی‏ ‏پدرش‏ ‏را‏ ‏از‏ ‏دست‏ ‏داد‏ ‏و‏ ‏در‏ ‏یکی‏ ‏از‏ ‏شعرهای‏ ‏دوره‏ ‏جوانی‏ ‏از‏ ‏پدرش‏ ‏یاد‏ ‏کرده‏ ‏است‏ (‏خیال‏ ‏پدر‏) ‏یکسال‏ ‏بعد‏ ‏از‏ ‏مرگ‏ ‏او‏ ‏سروده‏ ‏است:
‏در‏ ‏عالم‏ ‏خیال‏ ‏به‏ ‏چشم‏ ‏آمدم‏ ‏پدر
‏کز‏ ‏رنج‏ ‏چون‏ ‏کمان‏ ‏قد‏ ‏سروش‏ ‏خمیده‏ ‏بود
‏دستی‏ ‏کشیده‏ ‏بر‏ ‏سر‏ ‏رویم‏ ‏به‏ ‏لطف‏ ‏و‏ ‏مهر
‏یک‏ ‏سال‏ ‏می‏ ‏گذشت، پسر‏ ‏را‏ ‏ندیده‏ ‏بود
‏مادر‏ ‏سپهری‏ ‏فروغ‏ ‏ایران‏ ‏سپهری‏ ‏بود‏. ‏او‏ ‏بعد‏ ‏از‏ ‏فوت‏ ‏شوهرش، سرپرستی‏ ‏سهراب‏ ‏را‏ ‏به‏ ‏عهده‏ ‏گرفت‏ ‏و‏ ‏سپهری‏ ‏او‏ ‏را‏ ‏بسیار‏ ‏دوست‏ ‏می‏ ‏داشت.
‏دوره‏ ‏کودکی‏ ‏سپهری‏ ‏در‏ ‏کاشان‏ ‏گذشت‏. ‏سهراب‏ ‏دوره‏ ‏شش‏ ‏ساله‏ ‏ابتدایی‏ ‏را‏ ‏در‏ ‏دبستان‏ ‏خیام‏ ‏این‏ ‏شهر‏ ‏گذرانید.
‏سپهری‏ ‏دانش‏ ‏آموزی‏ ‏منظم‏ ‏و‏ ‏درس‏ ‏خوان‏ ‏بود‏ ‏و‏ ‏درس‏ ‏ادبیات‏ ‏را‏ ‏دوست‏ ‏داشت‏ ‏و‏ ‏به‏ ‏خوش‏ ‏نویسی‏ ‏علاقه‏ ‏مند‏ ‏بود.
‏سپهری‏ ‏در‏ ‏سال‏ ‏های‏ ‏کودکی‏ ‏شعر‏ ‏هم‏ ‏می‏ ‏گفت، یک‏ ‏روز‏ ‏که‏ ‏به‏ ‏علت‏ ‏بیماری‏ ‏در‏ ‏خانه‏ ‏مانده‏ ‏و‏ ‏به‏ ‏مدرسه‏ ‏نرفته‏ ‏بود‏ ‏با‏ ‏ذهن‏ ‏کودکانه‏ ‏اش‏ ‏نوشت:
‏ز‏ ‏جمعه‏ ‏تا‏ ‏سه‏ ‏شنبه‏ ‏خفته‏ ‏نالان
‏نکردم‏ ‏هیچ‏ ‏یادی‏ ‏از‏ ‏دبستان
‏ز‏ ‏درد‏ ‏دل‏ ‏شب‏ ‏و‏ ‏روزم‏ ‏گرفتار
‏ندارم‏ ‏من‏ ‏دمی‏ ‏از‏ ‏درد‏ ‏آرام
4
‏در‏ ‏مهرماه‏ 1319 ‏سپهری‏ ‏به‏ ‏دوره‏ ‏دبیرستان‏ ‏قدم‏ ‏گذارد‏ ‏و‏ ‏در‏ ‏خرداد‏ ‏ماه‏ 1326 ‏آن‏ ‏را‏ ‏به‏ ‏پایان‏ ‏رساند.
‏سهراب‏ ‏از‏ ‏سال‏ ‏چهارم‏ ‏دبیرستان‏ ‏به‏ ‏دانش‏ ‏سرا‏ ‏رفت‏ ‏و‏ ‏در‏ ‏آذر‏ ‏ماه‏ 1325 ‏یعنی‏ ‏اندکی‏ ‏بیش‏ ‏از‏ ‏یک‏ ‏سال‏ ‏بعد‏ ‏از‏ ‏به‏ ‏پایان‏ ‏رساندن‏ ‏دوره‏ ‏دو‏ ‏ساله‏ ‏دانش‏ ‏سرای‏ ‏مقدماتی‏ ‏به‏ ‏استخدام‏ ‏اداره‏ ‏فرهنگ‏ ‏کاشان‏ (‏اداره‏ ‏آموزش‏ ‏و‏ ‏پرورش‏) ‏در‏ ‏آمد‏ ‏و‏ ‏تا‏ ‏شهریور‏ 1327 ‏در‏ ‏این‏ ‏اداره‏ ‏ماند.
‏در‏ ‏این‏ ‏هنگام‏ ‏در‏ ‏امتحانات‏ ‏ادبیات‏ ‏شرکت‏ ‏کرد‏ ‏و‏ ‏دیپلم‏ ‏کامل‏ ‏دوره‏ ‏دبیرستان‏ ‏را‏ ‏نیز‏ ‏گرفت.
‏سال‏ ‏بعد‏ ‏او‏ ‏به‏ ‏دانشکده‏ ‏هنرهای‏ ‏زیبای‏ ‏دانشگاه‏ ‏تهران‏ ‏رفت‏. ‏وقتی‏ ‏که‏ ‏در‏ ‏این‏ ‏دانشکده‏ ‏بود، نخستین‏ ‏دفتر‏ ‏شعرهایش‏ ‏را‏ ‏چاپ‏ ‏کرد‏ ‏و‏ ‏مشفق‏ ‏کاشانی‏ ‏با‏ ‏دیدن‏ ‏شعرهای‏ ‏سپهری‏ ‏پیش‏ ‏بینی‏ ‏کرد‏ ‏که‏ ‏او‏ ‏در‏ ‏آینده‏ ‏آثار‏ ‏ارزشمندی‏ ‏به‏ ‏ادبیات‏ ‏ایران‏ ‏هدیه‏ ‏خواهد‏ ‏داد.
‏اولین‏ ‏کتاب‏ ‏سپهری‏ ‏با‏ ‏نام‏ "‏مرگ‏ ‏رنگ‏" ‏در‏ ‏تهران‏ ‏منتشر‏ ‏شد‏ ‏که‏ ‏به‏ ‏سبک‏ ‏نیما‏ ‏یوشیج‏ ‏بود.
‏سپهری‏ ‏دومین‏ ‏مجموعه‏ ‏شعر‏ ‏خود‏ ‏را‏ ‏با‏ ‏نام‏ "‏زندگی‏ ‏خواب‏ ‏ها‏" ‏در‏ ‏سال‏ 1332 ‏سرود‏ ‏و‏ ‏در‏ ‏همین‏ ‏سال‏ ‏بود‏ ‏که‏ ‏دوره‏ ‏لیسانس‏ ‏نقاشی‏ ‏را‏ ‏در‏ ‏دانشکده‏ ‏هنرهای‏ ‏زیبا‏ ‏با‏ ‏رتبه‏ ‏اول‏ ‏و‏ ‏دریافت‏ ‏نشان‏ ‏اول‏ ‏علمی‏ ‏به‏ ‏پایان‏ ‏رساند.
‏از‏ ‏سال‏ 1332 ‏به‏ ‏بعد، زندگی‏ ‏سپهری‏ ‏در‏ ‏گشت‏ ‏و‏ ‏گذار‏ ‏و‏ ‏مطالعه‏ ‏نقاشی‏ ‏و‏ ‏حکاکی‏ ‏در‏ ‏پاریس، رم‏ ‏و‏ ‏هند‏ ‏و‏ ‏شرکت‏ ‏در‏ ‏نمایشگاه‏ ‏ها‏ ‏و‏ ‏آموختن‏ ‏و‏ ‏تدریس‏ ‏نقاشی‏ ‏گذشت، تا‏ ‏جایی‏ ‏که‏ ‏بعضی‏ ‏او‏ ‏را‏ "‏شاعری‏ ‏نقاش‏" ‏خوانده‏ ‏اند‏ ‏و‏ ‏بعضی‏ ‏دیگر‏ "‏نقاشی‏ ‏شاعر".
‏سهراب‏ ‏در‏ ‏سال‏ 1337 ‏دو‏ ‏کتاب‏ "‏آوار‏ ‏آفتاب‏" ‏و‏ "‏شرق‏ ‏انده‏" ‏را‏ ‏آماده‏ ‏چاپ‏ ‏کرد‏ ‏ولی‏ ‏موفق‏ ‏به‏ ‏چاپ‏ ‏آنها‏ ‏نشد‏ ‏و‏ ‏سرانجام‏ ‏در‏ ‏سال‏ 1340 ‏این‏ ‏دو‏ ‏کتاب‏ ‏به‏ ‏انضمام‏ "‏زندگی‏ ‏خواب‏ ‏ها‏" ‏زیر‏ ‏عنوان‏ "‏آوار‏ ‏کتاب‏" ‏منتشر‏ ‏شد.
‏در‏ ‏این‏ ‏کتاب‏ ‏می‏ ‏توان‏ ‏به‏ ‏جلوه‏ ‏های‏ ‏زبان‏ ‏خاص‏ ‏سپهری‏ ‏برخورد‏ ‏کرد‏ ‏و‏ ‏همچنین‏ ‏شور‏ ‏و‏ ‏شوق‏ ‏آمیختگی‏ ‏با‏ ‏طبیعت‏ ‏را‏- ‏که‏ ‏در‏ ‏شعرهای‏ ‏بعدی‏ ‏کاملاً‏ ‏واضح‏ ‏می‏ ‏شود‏- ‏بیشتر‏ ‏دید.
‏در‏ "‏شرق‏ ‏اندوه‏" ‏سپهری‏ ‏از‏ ‏هر‏ ‏نظر‏ ‏تحت‏ ‏تاثیر‏ ‏غزلیات‏ ‏مولوی‏ ‏است‏ ‏و‏ ‏شعرهای‏ ‏این‏ ‏مجموعه‏ ‏همه‏ ‏شادمانه‏ ‏و‏ ‏شورانگیزند.
‏دو‏ ‏شعر‏ ‏بلند‏ "‏صدای‏ ‏پای‏ ‏آب‏" ‏و‏ "‏مسافر‏" ‏پنجمین‏ ‏و‏ ‏ششمین‏ ‏کتاب‏ ‏های‏ ‏او‏ ‏هستند.

 

دانلود فایل
پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.

دانلود دانلود مقاله در مورد زنبور عسل 47 ص

دانلود-مقاله-در-مورد-زنبور-عسل-47-ص
دانلود مقاله در مورد زنبور عسل 47 ص
فرمت فایل دانلودی: .zip
فرمت فایل اصلی: .docx
تعداد صفحات: 46
حجم فایل: 472 کیلوبایت
قیمت: 6000 تومان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 46 صفحه

 قسمتی از متن word (..docx) : 
 

1
‏زنبور عسل
‏مقدمه
‏زنبور عسل از راسته نازک بالان (Hymenoptera) ‏است. زنبور عسل ‏قسمت‌های دهانی جونده و مکنده ، هر دو را داراست. دگریسی آن کامل است و بطور دسته ‏جمعی زندگی می‌کند و شامل سه دسته هستند.
‏ملکه (Queen) ‏که تخم می‌گذارد.
‏نرها (prones) ‏کارشان فقط بارور کردن ملکه‌های جدید است.
‏کارگرها (Worker) ‏که ماده عقیم هستند و اغلب متعددی ‏دارند.
‏کندوی زنبور عسل یا به صورت جعبه‌های مکعبی به ابعاد 50cm ‏که کندوی modern ‏می‌گویند و یا به بصورت سبد که کندوی بومی می‌گویند.
‏ملکه
‏ملکه مادر کندو بوده و جنسیت آن ماده می‌باشد. طول بدن ملکه هیجده میلی متر می‌باشد. بال‌های آن کوچک بوده و خرطوم آن توانایی جمع آوری شهد گلها را نداشته و درعوض دارای شکمی بزرگ‌تر از ماده‌های کارگر بوده و دو تا شش سال می‌تواند زنده بماند. ولی در زنبورداری تجاری ‏بیش از دو سال از یک ملکه استفاده نمی‌شود. ملکه عسل و گرده نمی‌خورد و بجای آن ‏ژله رویال‏ مصرف می‌کند.
3
‏زنبور عسل در حال جمع آوری شهد گل
‏نیش ملکه همانند شمشیر تازی بوده و بدون خار می‌باشد.
‏زنبور ملکه
‏ملکه مادر در سر خود نشانی قرمز دارد که به معنای تاج آن است و آن را در تصویر می‌توان مشاهده کرد‏تصویردر‏ تصویر می‌بینید که جثه ملکه از دیگر زنبورها بیشتر است.
‏زنبور نر
‏زنبورهای نر در کندو تنها وظیفه بارور نمودن ملکه را دارند و دارای نیش نمی‌باشند. دارای سر و بالهای بزرگ می‌باشند. توانایی جمع‌آوری شهد و گرده را نداشته و ۲۴ روز زنده می‌مانند.
‏زنبور نر در حجره‌های بزرگ‌تری نسبت‌به زنبورهای کارگر پرورش می‌یابند. تخمهای بارورنشده ملکه به زنبور نر تبدیل می‌شوند.
‏زنبور کارگر
‏جنسیت زنبورهای کارگر ماده بوده. طول بدن آنها ۹ میلیمتر می‌باد. در یک کندوی قوی با تعداد ۱۰ ‏قاب‏ ۷۰ هزار زنبور کارگر وجود دارد. زنبورهای کارگر با اینکه ماده هستند توانایی بارور شدن ندارند. ولی در صورت نبودن ملکه در کندو می‌توانند تخم ریزی کنند. که در زنبورداری
3
‏ماده تخم‌گذار‏ گفته می‌شود. نیش زنبورهای ماده خاردار بوده و طول آن در حدود ۱ میلی متر می‌باشد. به خاطر وجود همین خارها پس از نیش زدن و ورود ‏زهر‏ به بدن موجوداتی که ساختار گوشتی دارد نیش در پوست گیر کرده و موجب جدا شدن کیسه زهر از زنبور می‌شود. و پس از چند دقیقه زنبوری که نیش زده خواهد مرد.
‏وظایف زنبورکارگر
‏جمع آوری ‏شهد‏ - ‏گرده‏ - آب - ‏بره موم‏ - پاسبانی از کندو - تولید عسل - رسیدگی به ملکه - پرورش نوزادان - رسیدگی به کندو و پاکیزه‌گی آن از بیشترین وظایف زنبورهای کارگر می‌باشد.
‏زنبور عسل در حال جمع آوری شهد
‏طول عمر زنبور نر حدود 24 روز، زنبور کارگر حدود 21 روز و ملکه حدود 16 روز می باشد.
- ‏زنبورها شش پا دارند که سه به سه در طرفین آنها قرار دارد.
- ‏شاخک های آنها برای احساس کردن و دریافت اطلاعات از محیط میباشد.
- ‏چشم آنها بصورت شبکه ای متشکل از میلیونها لنز خاکستری رنگ است و توانایی دید رنگی دارند.
- ‏زنبورها از طریق حرکات بدنی و رقصی که انجام می دهند محل گلها را به یکدیگر اطلاع می دهند.
- ‏معمولآ در بهار زنبورهای کارگر با انتخاب یک ملکه جدید اقدام به ساخت کندو جدید می کنند.
- ‏عسل در واقع شکر فوق اشباع شده ای است که زنبورها از شهد گلها تهیه می کنند و کمتر از 20 درصد آب دارد
4
.
- ‏در فصل پاییز و زمستان به علت کمبود غذا بسیاری از زنبورهای کارگر برا نجات سایر افراد کندو اقدام به خود کشی می کنند.
‏ساختمان مورفولوژیکی زنبور عسل
‏بدن زنبور عسل بطور متراکم از موهایی پوشیده است که دارای تارهای (Barbs) ‏جانبی ‏کوتاهی می‌باشد. و به راحتی دانه‌ها گرده را می‌گیرند. در چشم‌های مرکب و پاها ، ‏موهای صاف وجود دارد پاهای جلویی در حاشیه ساق (tibia) ‏موهای راست و خشن و کوتاهی ‏را دارد و برای تمیز کردن چشم‌ها از گرده گل بکار می‌رود و برس چشمی (Eye bursh) ‏می‌گویند.
‏بالهای زنبور در هنگام رواز بوسیله قلاب‌هایی بهم درگیر می‌شوند و یا بال به ‏نظر می‌رسند. و نوک این بالها مسیر شکل را طی می‌کند. ممکن است 400 بار در ثانیه ‏مرتعش شوند. آرواره‌های زیرین mandibles ‏در کارگران صاف برای جمع آوری گرده و ساختن ‏شاخه‌ها بکار می‌رود. آرواره‌های زیرین maxillae ‏مانند قاشقک‌های طویلی بوده و برای ‏جمع آوری گرده‌های گل بکار می‌رود.
‏لب تحتانی تبدیل به خرطوم شده و ضمایم حسی - بی (Cabialplas) ‏در اطراف آن قرار ‏دارد. مایع شهد در اثر عمل مکنده حلق به درون چینه‌دان بزرگ یا معده عسل (Money Stomash) ‏کشیده می‌شود. چهار لب مثلثی دریچه‌ای را درست می‌کند و از ورود عسل به ‏معده جلوگیری می‌کند. بجز موقعی که جهت تغذیه مورد نیاز است. روده زنبور عسل باریک ‏و دراز است. و تقریبا به 100 لوله کوچک ، مالپیکی اتصال دارد و روده راست ، بزرگ ‏است و به مخرج ختم می‌شود. در انتهای بدن سوزن وجود دارد که فقط در کارگرها و ‏ملکه‌ها دیده می‌شود. حس بویایی در زنبوران عسل بسیار قوی و تیز است و چشم‌ها دارای ‏تعداد فراوانی واحدهای بینایی است و دارای مغز نسبتا بزرگ است: زنبوران عسل قادر به ‏تشخیص رنگ قرمز و سیاه از هم نمی‌باشند.

 

دانلود فایل
پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.