لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
1- مقدمه:
خوردگی عامل تخریب است که باعث از بین رفتن فلزات وکاهش عمر آن می شود. بدین منظور جهت محافظت از فلزات باید سطوح فلزات در مقابل عوامل خوردگی مقاوم شوند. یکی از این روشها امکان پوشش دادن سطح است. جهت پوشش دادن از روشهای گوناگون استفاده می شود که یک از این روشها پوشش دادن بدون اعمال جریان است که فلزات مس ونیکل Cu,Ni)) به عنوان پوشش صنعتی کاربرد گسترده ای دارند.
2- پوشش دادن فلزات بدون اعمال جریان:
جهت پوشش دادن فلزات بدون اعمال جریان دو روش عمده وجود دارد که عبارتند:
1- روش غوطه وری 2- روش الکترولس
3- روش غوطه وری:
ساده ترین مثال، رسوب شیمیایی مس بر روی آهن است که با فرو بردن آهن در محلول سولفات مس یا نمک دیگری از مس ایجاد می شود. در این روش به وسیله سمانته کردن مس جای آهن را می گیرد. این روش چندان کاربرد عملی در پوشش دادن فلزات ندارد، زیرا پوشش حاصل نازک است و پس از پوشیده شدن کامل با مس فرآیند متوقف می شود. علاوه بر نازکی، پوشش متخلخل می باشد و چسبندگی آن نیز مطلوب نیست.
3
پوشش شیمیایی مس از جهت کاربرد صنعتی در دو مورد کاربرد دارد
پوشش تزیینی قطعات فولادی
- پوشش ورقه ها و سیمهای فولادی به منظور حفاظت موقت و بهبود خاصیت روغنکاری در حین فرایندهای پرسکاری و کشش عمیق.
برای روشهای مختلف رسوب شیمیایی فلزات مثالهای متعددی وجود دارد از جمله، آلیاژهای مس رابا غوطه ور کردن در محلول نمکهای قلع دو ظرفیتی با قلع پوشش می دهند که به منظور کاربرد در عملیات لحیم کاری است. همچنین روی رابر روی آلومینیوم با فروبردن آلومینیوم درمحلولهای گرم و قلیایی زینکات پوشش می دهند تا بتوانند فلزات دیگری از قبیل مس، نیکل و کروم را برروی آن پوشش بدهند. قلع و نقره را می توان با روش شیمیایی بر روی فلزات دیگر پوشش داد و پوششی تزئینی به دست آورد.
4- الکترولس:
الکترولس یک نوع رسوب شیمیایی که به طور خود به خود روسطح فلزات اعمال می شود و ضخامت پوشش به طور خطی، مادام که ترکیب شیمیایی محلول تغییر نکرده است،اضافه می شود. این روش آبکاری الکترولس می باشد. فلزاتی که آنها را می توان به طور خود به خود پوشش داد عبارت اند از: مس، نیکل، آهن ، کبالت، نقره، طلا، پلاتین و پالادیم. از بین این فلزات مس و نیکل کاربرد زیادی دارند و در صنایع الکترونیک و یا برای فلزینه کاری پلاستیکها ، در آماده سازی آنها برای آبکاری الکترویکی، به کار می روند. نقره و طلا نیز به میزان محدودی در صنایع الکترونیک به کار می روند.
3
5- آبکاری الکترولس مس - نیکل :
آبکاری الکترولس مس و نیکل از محلولهای آبی نمکهای آنها انجام می شود. محلولهای قلیایی برای هر دو فلز به کار می رود و محلول اسیدی نیز ممکن است برای نیکل استفاده شود. عامل اصلی برای این حمامها مواد احیا کننده و بافر هستند، مواد پایدار کننده و تسریع کننده نیز ممکن است به حمامها افزوده شوند. مواد احیا کننده ای که در حمامهای مس به کار می روند فرمالدئید با هیدرازین هستند و از هیپوفسفیت و بوروهیدرید نیز در حمامهای نیکل استفاده می شود. حمامهای آبکاری الکترولس مس در دمای اتاق و یا کمی بیشتر از آن به کار می روند این حمامها تا حدودی ناپایدارند از این رو مواد احیا کننده تا قبل از استفاده از حمامها به آنها افزوده نمی شوند و بعد از کار با حمام ، آن را دور می ریزند.
4
حمامهای آبکاری الکترولس نیکل را در دمای 60 تا oc100 به کار می برند، این حمامها پایادارترند. می توان تمام مواد لازم برای این حمامها را تهیه کرد و در دمای اتاق ذخیره کرد و هم می توان به مدت طولانی با تنظیم ترکیب حمام آنها را به کار برد. در عمل فلز زمینه به عنوان کاتالیزور عمل می کند و باعث می شود تا ماده احیا کننده یونهای مس یا نیکل را احیا کند به طوری که همراه با رسوب، هیدروژن متصاعد شود. معادله ساده ای برای واکنش به شرح زیر است:
RA، ماده احیا کننده و RAO محصول اکسید شده است. مس به صورت فلز خالص رسوب می کند و احتمالا مقداری اکسید مس یک ظرفیتی دارد و سرعت آن 2 تا 12 میکرون در ساعت است. نیکل همراه با فسفر و یا بران ، بسته به نوع ماده احیا کننده و با سرعت 12 تا 30 میکرون در ساعت رسوب می کند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 7 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
خورشید مشرق »
در بررسی عوامل تغییرات آب و هوایی، اگر چه خورشید منشأ اصلی و نهایی آب و هواست، ولی نوسان آب و هوایی ممکن است از عوامل زیر نشات گرفته باشد:
1) تابش خورشید که تشعشع امواج الکترو مغناطیس با طول موج های مختلف است. Ultraviolet ماوراء بنفش ، Infrared مادون قرمز، Particle transmission انتشارذرات همانند بادهای خورشیدی .
2) علل مرتبط با گردش زمین (Orbital factors) که فاصله زمین با خورشید را متأثر می سازد و به طور پیوسته همراه با ماه و نظم قرار گرفتن کرات در حال تغییر است .
3) فاکتورهای زمینی که شامل: عرض جغرافیایی ، توپوگرافی ، تبادل هوا ـ دریا، جریانهای اقیانوسی و گردش اتمسفری می شود.
در این میان علل مرتبط با فرآیند گردش زمین به دور خورشید، کمتر شناخته شده است. نظر به اهمیت متغیرهای مرتبط با مکانیزم گردش انتقالی و گردش وضعی و دوره های آب وهوایی به بررسی این موضوع می پردازیم:
دانشمندان مصر و بابل قدیم، نخستین اخترشناسانی بودند که به رصد ستارگان پرداختند. آنها با پژوهش در آسمان و سپهر ، صورتهای فلکی را نقشه برداری کرده و مسیری را که خورشید در آسمان ظاهر می شود، تشخیص داده و دوره هایی را که ماه و خورشید از عرض آسمان عبور می کنند تخمین زده بودند. اما یک اختر شناس یونانی به نام Hipparchus نخستین اکتشاف عمده نجوم را به سرانجام رساند . او با مقایسه مشاهدات افزون بر یک قرن قبل از زمان زندگی خود، به این نتیجه رسید که به نظرمی رسد چرخش آسمان به تدریج و بسیار آهسته تغییر می کند.
در حدود 120 سال قبل از میلاد ، Hipparchus با مقایسه مشاهدات خود و اطلاعات قبلی به این نتیجه رسید که در مدت 169 سال محل طلوع و غروب خورشید (در روزی که طول شب و روز برابر است و کاملا" در موقعیت شرقی غربی اتفاق می افتد) به میزان 2 درجه تغییر کرده است .
اما در این میان نخستین کسی که به صورت سیستماتیک به وجود چرخه ها و دوره های مشخص در گردش زمین به دور خورشید اشاره نمود، یک ریاضیدان اهل صربستان به نام Milutin Milankovich است که در دهه 1930 تئوری خود را تحت عنوان Astronomical theory of climate ارائه کرد. هر چند این موضوع پس از او به چرخه های میلانکوویچ معروف شد، اما او نخستین فردی نبود که پارامتر چرخش زمین را به آب و هوا مرتبط دانست و قبل از او Adhemarا(1842) و Croll (1875) دانشمندانی بودند که درباره این موضوع بحث کرده بودند .
میلانکوویچ اظهار می دارد: آشفتگی و اختلاف در انحراف محور زمین و نیز تغییر در مسیر چرخش زمین به دور خورشید ، مقدار تشعشع وارده خورشید به یک منطقه معین از زمین یا تابش در عرضهای مختلف را متأثر می سازد.
تغییرات درجه حرارت حاصل از این پدیده ها در اتمسفر، موجب تغییر آب و هوایی و در نتیجه گسترش یا ذوب کلاهک یخی قطبی، افزایش یا کاهش حرارتی اقیانوسها می شود که هر دو این پدیده ها موجب نوسان سطح آب دریاها در مقیاس جهانی می گردد.
سه متغیر عمده در ارتباط با گردش زمین به دور خورشید قابل تامل و بررسی است:
1ـ تغییرات در شدت نیروی گریز از مرکز؛ eccentricity : این پدیده تغییر تدریجی در شکل مسیر گردش از یک مسیر نسبتاً دایره ای با ضریب بیضوی تقریباً صفر (0) تا کمی بیضوی با ضریب حدود 06/0 است. دوره های حاصل از این حرکت شامل 95 هزار سال، 123 هزار سال (که چرخه های 100 هزار ساله را می سازد) و نیز دوره 413 هزار ساله است. شکل زیر این تغییرات را نشان می دهد:
2 - تغییر زاویه کج شدگی محور زمین؛ Obliquty : این میزان انحراف در واقع نوسان بین زاویه محور زمین و صفحه ای که مدار گردش زمین به دور خورشید در آن قرار دارد می باشد و میزان آن از 8/21 تا 4/24 درجه تغییر می کند. این نوسان هر 41 هزار سال تکرار می شود. شایان گفتن است، این مبحث، کج شدگی محور زمین و نه جهت آن را مورد بحث قرار می دهد. مقادیر بالای زاویه انحراف محور زمین موجب افزایش اختلاف درجه حرارت بین زمستان و تابستان در عرضهای بالا می شود و بیشترین تغییر در نواحی قطبی است .
3 - تغییرات در لرزش محوری یا رقص محوری؛ Precession : این فرآیند یک پدیده پیچیده است که شامل دو مؤلفه می شود. نخست لرزش محور چرخش زمین و دوم مسیر لغزش محور حول یک بیضوی می باشد. دوره حاصل از این لغزش یا رقص محوری چرخه های 19 و 23 هزار ساله (میانگین 21 هزار سال) را ایجاد می کند.
نتیجه این پدیده تغییر جهت محور چرخش زمین نسبت به خورشید است؛ به نحوی که سبب تغییر در روزهایی از سال که شب و روز برابر دارند (equinoxes) می شود. در حال حاضر ، زمین در نیمکره شمالی نزدیکترین فاصله را در زمستان با خورشید دارد. در حدود 11 هزار سال دیگر زمین کوتاهترین فاصله با خورشید را در تابستان نیمکره شمالی تجربه می کند . این پدیده تابستان گرمتر و زمستان سردتر را سبب می شود.
بحث :
تغییر در نیروی گریز از مرکز و در نتیجه تبدیل مسیر گردش زمین به دور خورشید از یک حالت دایره به شکل بیضوی در اثر نیروی ثقل سیاره مریخ (Mars) و سیاره زهره (venus) پدید می آید . بنابراین پدیده eccentricity بیشتر به آرایش کرات در مدارهای چرخش به دور خورشید در منظومه شمسی ارتباط دارد .
اما تغییر در میزان کج شدن محور زمین (Tilt Axes) با اختلاف درجه حرارت زمستان و تابستان نسبت مستقیم دارد و سبب اختلاف تابش در یک منطقه مشخص تا حدود 10% می گردد.
مکانیزم این تغییرات هنوز به خوبی دانسته نشده است. هر چند شواهد اخیر (انتشار به سال 2000) نشان می دهد که دی اکسید کربنِ جوّ می تواند یک نقش راهنما در تشدید اثر چرخشی داشته باشد، اما گروهی از محققان در باره ارتباط چرخه های یکصد هزار ساله و تغییرات چرخش ابراز شک و تردید نموده اند.
Bergerا (1991) و Laskarا (1993) دربارة میزان تابش خورشید در چرخه های میلانکوویچ مطالعاتی انجام داده اند . (Insolation=Incident solar radiation) در شکل زیر بررسیهای Berger در عرض 65 درجه شمالی از حال حاضر تا یک میلیون سال قبل آورده شده است. براین اساس، در نیمکره شمالی بیشترین تابش خورشیدی در حدود 900 سال قبل روی داده است. در این زمان مقادیر چشمگیری از پوشش های قطبی ذوب شده است . از آن زمان تابستانهای نیمکره شمالی در معرض تابش کمتری قرار دارد.
اما علت یا عامل لرزش محوری یا رقص محوری را قطر بیشتری که زمین در ناحیه استوا دارد و خارج شدن زمین از شکل کاملا کروی در این ناحیه می دانند.
کاربرد :
پیشرفتهای شایان توجه در دو شاخه علمی مکانیک اجرام آسمانی و نیز گردآوری و تجزیه تحلیل داده های چینه شناسی که در دو دهه اخیر حاصل شده است ، موجب پیشرفت یکی از دقیق ترین روشهای تعیین سن یعنی تقویم گاه شناسی نجومی Astrochronology شده است .
این روش دوره های منظم در چرخه های Milankovich را که در سنگها ثبت و ضبط شده را به کار می بندد تا یک جدول زمانی کرونواستراتیگرافی بنا نماید در این روش چند مرحله مهم وجود دارد:
1) اثبات این مطلب که چرخه های موجود در نهشته های رسوبی همان چرخه های Milankovich هستند یاخیر ؟ این مهم مستلزم بررسیهای دقیق روی پارامترهای فیزیکی ـ شیمیایی سنگهاست.
2) اصلاح و کنترل سری داده های پیوسته به وسیله آنالیز Furier ، این بررسیها ما را قادر می سازد تا چرخه های بسیار مشابه اما با دوره زمانی متفاوت باهم گروه بندی شوند در این تصحیحات، تغییرات مربوط به نرخ رسوبگذاری ، خطای اندازه گیری و غیره حذف می شود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 26 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
اختراع نوشتن
Hieroglyphs یا حروف تصویری در مصر باستان
با اختراع نوشتن بود که بشر به کمک آن توانست تاریخ به یادگار بگذارد و دانسته های خود را محفوظ نگاه دارد و پیشرفت کند.
اما نیاکان ما چگونه فن نوشتن را فرا گرفتند؟ حدود شش هزار سال قبل مردمی که سریعتر از همه، جاده تمدن را در می نوردیدند، ظاهرا سومری ها و مصری ها بودند که به ترتیب در بین النهرین (وادی بین دجله و فرات) و دره نیل به سر می بردند، این مردمان در کار ابداع فن نوشتن بودند.
شش هزار سال قبل دهقانهای مصری که مکلف بودند سبدی چند از فراورده غله خود را به تحصیلدار مالیاتی تحویل دهند، تصویر زمخت سبد را بر دیوار کلبه خود می کندند و کنار آن به تعداد سبدهایی که داده بودند علامت می گذاشتند.
بله، نخستین طرز نوشتن بدین صورت بود، یعنی نوشتن با عکس (شکل نگاری)، این شکل از نوشتن مصور آنقدر بود که تقریبا همه اقوام ابتدایی از آن استفاده می کردند.
مدتها پیش عده ای از سرخ پوستان امریکایی با پنج زورق و به رهبری سردار قبیله خود شاه ماهیگیران ظرف سه روز از دریاچه سوپریور عبود کردند و به سلامت پای به خشکی گذاشتند و چون می خواستند یاد این رویداد مهم جاوید بماند، تصویر یادگاری آن را بر دیواره یک صخره ، نقش کردند.
در اینجا تصویری که از روی آن کشیده شد، نقل می شود، ساختن یک تصویر زمخت، مثل تصویر افرادی که در زورق نشسته اند آسان بود، اما ترسیم یک اندیشه یا تصور، یا گذران سه روز بنظر دشوار می نمود.
از این جهت بود که سرخ پوستان نشانه ای را که برای خورشید داشتند با نشانه آسمان یکی کردند تا، بدین ترتیب بر مدتی که خورشید قوس آسمان را می پیماید (مفهوم نگاری) دلالت کند؛ یعنی مدت یک روز، آن گاه سه عدد از این علامت مرکب که پهلوی هم قرار گیرد، مفید معنی سه روز خواهد بود.
البته آن شاه ماهیگیران می خواست مردم بدانند که او رهبر بی چون و چرای قوم خو بود و توانست آنان را به ساحل سلامت سوق دهد، او به صورت پرنده ای که بر زورق اول نقش شده نمودار گردید و نقش سنگ پشت، که نزد سرخ پوستان امریکایی علامت زمین است ، نشان می دهد که سالم به خشکی پیاده شدند.
3
تصویر داستان شاه ماهیگیران
این نوع نوشتن، نوشتن ساده و مصور است که در آن تصویرها و علامتها با هم ترکیب می شود و اشیاء و نام افراد و تصورات ساده از قبیل روز، به خشکی پیاده شدن و ... را بیان می کند.
بیشتر اقوام ابتدایی از این مرحله قراتر نرفتند اما در انواع جدید نوشتن، گو اینکه با نوشتن مصور آغاز یافت، برای نمایاندن شکل اشیاء، دیگر از تصویر یاری نگرفتند.
بلکه به جای آن از نشانه های قراردادی استفاده کردند و به کمک این نشانه ها، کلمات با اصوات را، که از آنها کلمه ساخته می شود، نمایش می دادند (صورتنگاشت).
چینی ها و ژاپنی ها یک نوع نوشتن ابداع کرده بودند که بسیار پیچیده بود در این طرز نوشتن، هر کلمه با یک علامت یا با اتحاد چند علامت بسیط، نمایش داده می شود با این طرز نوشتن هر چیز را می توان بیان کرد.
اما فرا گرفتن آن خیلی دشوار است یا به نظر ما چنین می آید، زیر مجبوریم تعداد بسیار زیادی علامت حفظ کنیم. تعداد این علامات تقریبا معادل تعداد کلماتی است که در این زبان می توان بیان کرد.
نوشتن غربیها که به هیچ وجه با نوشتن چینی ها و ژاپنی ها شباهت ندارد، به کمک الفبایی مرکب از بیست و شش جرف با علامت انجام می گیرد و این علامات ترجمان کلمات نیست بلکه نمایشگر اصوات اصلی است که با به کار بردن آن اصوات کلمات را تلفظ می کنیم.
الفبای لاتین از رومی ها و الفبای رومی از یونانی ها گرفته شد. اینکه یونانی ها این الفبا را از کجا یاد گرفتند، به طور یقین نمی دانیم اما احتمال دارد از فنیقی ها گرفته و فنیقی ها هم به نوبه خود آن را از مصری ها قرض کرده اند.
اگر الفبای ما ریشه مصری داشته باشد قطعا مثل الفبای چینی و ژاپنی، ابتدا شکل مصور داشته، اما پیشرفت و تکمیل آن از طریق دیگری انجام یافته و راه جداگانه ای پیموده است. زیرا این علامتها شکل اشیا را نشان نمی داد بلکه صوتهای هجایی هر کلمه را که تلفظ می شد، نمایان می ساخت.
اما چون اصوات هجایی، فوق العاده زیاد است در این طرز نوشتن هم ناچار علامتهای بسیار زیادی وجود داشت که باید همه را به خاطر سپرد.
با این اوصاف به مرور زمان، تعدادی علامت جداگانه ابداع شد که کار آنها نمایاندن صوتهای هجایی نبود بلکه صوتهای اصلی را نمایش می داد و این صوتها همانها است که وقتی با هم ترکیب می شود صوتهای هجایی را می سازد.
سود مهم این ابداع این بود که هر کس به کمک چندین علامت مختصر (بیست و شش علامت در
3
الفبای انگلیسی) و ترکیب درست این علامتها می تواند صدای هر هجا و صدای هر کلمه را نمایش دهد.
پس از اختراع فن نوشتن
انسان شروع کرد به نگهداری سوابق، مکتوب کارها و اندیشه های خود. اوایل، این قسمت نوشتها خیلی اندک بود اما رفته رفته که فن نوشتن نشر یافت و صورتی درست تر و سنجیده تر پیدا کرد، یادگارهای مکتوب کاملتر و مفصلتر شد.
تا به امروز که در تمام کشورهای متمدن می بینیم کتابخانه ها و بناهای ملی و خانه های خصوصی مملو از انوع و اقسام یادگارها و سوابق چاپی و خطی (دست نویس) شده است.
بدون این آثار و سوابق تاریخ بشر ناچار صورتی پیدا می کرد غیر از آنچه در واقع می بود و ما نیز صرف نظر از چهره واقعی تاریخ، درباره گذشته بشر آگاهی مختصری می داشتیم.
پس اختراع فنی نوشتن از مهمترین رویدادهای تاریخ بود، زیرا نخست فن نوشتن روش ما را در آموختن تاریخ بهتر کرد و دوم راه ها و خط سیر وقایع تاریخ را تغییر داد.
سرگذشت تمدن نوشته کارل ل. بکر- فردریک دنکاف
پیدایش خط و الفبا
4
تصویر گاو و بز در غار لاسکو – فرانسه
حدود بیست و دو هزار سال پیش انسان در غارهای لاسکو نخستین تصاویر را بروی دیوار رسم کرد.
از آن پس تقریبا هفده هزار سال طول کشید تا هنر خط و نوشتار، شگفت انگیزترین دستاورد انسان، بوجود آید. باستان شناسان معتقدند که احتمالا انسانهای اولیه علامتهای مکتوب را به منظور حفظ حکایتهای خود و تاریخ نویسی ابتدایی به کار گرفته اند.
ده ها هزار سال است که طرح گونه ها، علامتها و اشکال به عنوان وسیله ای برای ارتباط پیامهای ساده بین انسانها به کار می رود. تاریخچه خط و الفبا فرایندی طولانی دارد و این فرایند به کندی و با پیچیده گی پیش رفته است. تا جایی که اسناد نشان می دهد، خط و نوشتار در "میان رودان" یا همان بین النهرین (MESOPOTAMIA)، سرزمین بین دو رودخانه دجله و فرات، آغاز شد. این سرزمین که از خلیج فارس تا بغداد امتداد دارد، در حدود سه هزار سال قبل از میلاد مسیح به دو ناحیه سومر (SUMER) در جنوب و کلده (AKKAD) در شمال تقسیم می شد.
سومری ها و کلدانی ها در ناحیه جغرافیایی واحدی بطور هماهنگ زندگی می کردند، اما زبانهایشان تا حد زیادی با هم تفاوت داشت (تفاوتی مانند زبانهای آلمانی و ژاپنی) این دو جامعه متمدن در مجتمع های کوچک پیرامونهای شهرهای بزرگی مثل بابل (BABYLON) زیر حکومت فرمانروایان زندگی می کردند. اکثرا جمعیت بین النهرین را چوپانها و کشاورزان تشکیل می دادند. این سلسله مراتب در نخستین لوحه های دستی سومری که از مجتمع معبد بزرگ در اوروک (URUK) - به عنوان نخستین اسناد مکتوب معبد بزرگ - به چشم می خورد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
نگاه اجمالی
گرفتگی کامل خورشید را باید یکی از منظرههای زیبا و در عین حال ترسناک طبیعت دانست. تنها موقعی میتوان این پدیده را دید که عوامل زیادی با هم انطباق پیدا کنند. خورشید کره فروزان بسیار بزرگی است با قطری در حدود 109برابر قطر زمین که در فاصله 150 میلیون کیلومتری زمین واقع شده است. ماه فقط یک چهارم اندازه زمین را دارد. ولی 400 بار نزدیکتر از خورشید به زمین است. البته بدیهی است که اجسام را از فاصلههای دورتر کوچکتر میبینیم. اختلاف فاصلههای ماه و خورشید نیز سبب میشود تا اندازههایشان باهم برابری کنند. از اینرو آن دو در آسمان تقریبا به یک اندازه دیده میشوند.
تاریخچه
در طول تاریخ این پدیده همواره مورد توجه اقوام و ملل مختلف بوده است. اغلب تمدنهای کهن خورشید گرفتگی را پدیدهای شوم میپنداشتند و درباره آن اعتقادات خرافی داشتند. چینیها عقیده داشتند که هنگام خورشید گرفتگی اژدهایی خورشید را میبلعد. در بسیاری از فرهنگها خورشید گرفتگی بلایی آسمانی پنداشته میشده است. مردم هند در خلال گرفتگی خود را تا گردن در آب فرو میکردند و اعتقاد داشتند که با این کار به خورشید و ماه کمک میکنند تا در برابر اژدها از خود دفاع کنند.
خورشید گرفتگی از دیدگاه علمی
3
اندازه ظاهری خورشید و ماه از زمین باهم برابر است. علت این امر آن است که فاصله این دو جسم از کره ما متفاوت است. در نتیجه در زمانهایی که ماه مسقیما از جلوی خورشید عبور میکند قرص خورشید در پس آن پنهان میشود. شرط لازم و کافی برای وقوع پیوستن کسوف آن است که زمین ، خورشید و ماه در یک خط یا تقریبا یک خط راست قرار بگیرند، بطوری که سایه ماه بر بخشی از زمین بیافتد کل این سایه از دو قسمت نیم سایه که در قسمت بیرونی است نیمه درونی که تاریک و سیاه است تشکیل شده است.
در محدوده نیم سایه ماه تنها قسمتی از خورشید را پوشانده است که به آن خورشید گرفتگی جزیی میگویند. در خلال گرفت بر اثر حرکت ماه و چرخش زمین سایه ماه زمین را از غرب به شرق طی میکند، به این سیر حرکتی سیر گرفتگی کلی میگویند. هر کسی که در این مسیر باشد خورشید را در حالت گرفت کلی خواهد دید، این مسیر در بیشترین حالت به 320 کیلومتر میرسد و حدود نیم درصد سطح زمین را میپوشاند. معمولا هر 1.5 سال خورشد گرفتگی کلی روی میدهد، اما ما در طول عمرمان شاید یک بار شانس تماشای این پدیده را داشته باشیم.
کسوف تنها برای زمین
تصادف شگفتآوری است که اندازه ظاهری قمر زمین ، یعنی ماه ، به اندازه ظاهری خورشید برابر است. گر چه خورشید 400 بار دورتر از ماه است، اما 400 بار هم بزرگتر از آن است. قطر بسیار بزرگ خورشید ، در اثر مشاهده از این فاصله زیاد ، کاملا کوچک دیده میشود. اگر این پدیده جالب توجه
4
وجود نداشت، نمیتوانستیم اطلاعات بیشتری در مورد جو بیرونی خورشید بدست میآوریم. بجز زمین ، در هیچ یک از سیارات منظومه شمسی پدیده گرفتگی خورشید روی نمیدهد.
علل کسوف
حدود 30 روز طول میکشد تا ماه یک بار زمین را دور بزند. دو یا سه بار در هر سال ، ماه در مسیر خود ، مستقیما از فاصله بیان زمین و خورشید میگذرد. در این هنگام گرفت خورشید رخ میدهد. قرص تاریک ماه برای مدت کوتاهی همه خورشید یا بخشی از آنرا میپوشاند.
چرا هرگاه ماه از میان زمین و خورشید میگذرد این پدیده اتفاق نمیافتد؟
دلیل این امر اینست که مدار ماه و زمین باهم زاویه دارد و در بسیاری از حالات ماه از بالا یا پایین قرص خورشید میگذرد. مدار زمین و ماه در دو نقطه به هم بر خورد میکنند که به این دو نقطه گرههای مداری میگویند و ماه هرگاه در این گره با زمین و خورشید در یک خط قرار بگیرد خورشید گرفتگی صورت میگیرد.
انواع کسوف
کسوف کامل
در این حالت ماه در نزدیکترین فاصله خود به زمین قرار دارد و در یک خط راست نیز قرار دارند. در این حالت کل قرص خورشید در پشت ماه پنهان میشود. سایه ماه فقط چند کیلومتر از سطح زمین را در بر میگیرد و به موازات حرکت ماه در مدار خود ، یک مسیر طولانی منحنی شکل در روی زمین میپیماید. تنها کسانی میتوانند
4
گرفتگی خورشید را ببینند که در جایی از این مسیر باریک و طولانی واقع باشند.
در هر نقطه ، مدت گرفتگی کامل ، بیشتر از دو تا پنج دقیقه طول نمیکشد. هر چه گرفتگی کامل نزدیکتر میشود، آسمان تاریکتر میشود و ستارگان بیشتری پدیدار میشوند. هنگامی که قرص خورشید کاملا پوشانده میشود، هاله سفید رنگ درخشانی در اطراف ماه میدرخشد. این همان تاج است که بصورت هالهای از گازهای رقیق و داغ از خورشید جریان دارند. در کنار قرص سیاه ماه ، حلقه باریک و سرخ رنگی از گازهای خورشید به چشم میخورد که فام سپهر نام دارد.
کسوف جزئی
ساعتی پیش از آغاز گرفتگی کامل ، ماه شروع به پوشاندن بخشی از خورشید میکند. در این مرحله گرفتگی صرفا حالت جزئی دارد. در نواحی وسیعی در هر دو سوی مسیر گرفتگی ، تنها گرفتگی جزئی قابل روئیت است. در بر خی گرفتگیها فقط نیم سایه با زمین در تماس است و تمام سایه از افراز قطبین میگذرد. طبعا این نوع خورشید گرفتگی در قطبین صورت میگیرد.
کسوف حلقهای
فاصله خورشید تا زمین و نیز فاصله تا ماه ثابت نیست، این فاصلهها اندکی تغییر میکنند. هنگامی که زمین از حالت عادی خورشید نزدیکتر و از ماه دورتر است، اندازه ظاهری ماه کوچکتر از اندازه ظاهری خورشید میشود. اگر در این مواقع گرفتگی رخ دهد، ماه نمیتواند قرص خورشید را بطور کامل بپوشاند. در نتیجه حلقه درخشانی از نور خورشید دور تا دور ماه را فرا میگیرد. این حالت را
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 37 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
3- 23-12-4 روسازی خیابان
23-12-4-1 قشر زیراساس[1]
قشری از مصالح سنگی یا مخلوطی از مصالح سنگی و مواد چسباننده با ویژگیهای فنی مشخص که بر روی بستر خیابان ریخته میشود، قشر زیراساس نام دارد. بسته به شرایط جوی، نوع زمین، امکان دسترسی به مصالح مناسب در منطقه اجرای پروژه و بررسیهای اقتصادی، روش اجرای کار، تعیین و در مشخصات فنی خصوصی درج میشود. انواع روشهای تهیه و اجرای قشر زیراساس، باید با مندرجات ذیل این بخش و در صورت نیاز به مشخصات بیشتر با مندرجات نشریه شماره 101 دفتر تدوین ضوابط و معیارهای فنی سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور تحت عنوان ”مشخصات فنی عمومی راه(تجدید نظر اول) “ مطابقت نماید.
الف: زیراساس شنی یا زیراساس سنگی[2]
مصالح مصرفی برای قشر زیراساس شنی، مصالح گردگوشه رودخانهای، مصالح معدنی یا سنگ کوهی شکسته است. انتخاب مصالح باید با توجه به فواصل، امکان دستیابی به منابع فوق و رعایت مسائل اقتصادی در پروژه صورت گیرد.
1- دانهبندی مصالح
دانهبندی مصالح باید بر اساس مندرجات مشخصات فنی خصوصی باشد. در صورت عدم وجود این اطلاعات، دانهبندی مصالح باید بر اساس روش T27 در محدوده یکی از دانهبندیهای مندرج در جدول 23-12-4-1- الف -1 باشد.
جدول 23-12-4-1- الف-1 دانهبندی مصالح قشر زیراساس
درصد وزنی رد شده از الک
نوع دانهبندی اندازه الک
VI
V
IV
III
II
I
-
-
-
-
100
100
50 میلیمتر (2 اینچ)
100
100
100
100
95 - 75
-
25 میلیمتر (1 اینچ)
-
-
100 - 60
85 - 50
75 - 40
65 - 30
5/9 میلیمتر ( اینچ)
100 - 70
100 - 55
85 - 50
65 - 35
60 - 30
55 - 25
75/4 میلیمتر (شماره 4)
100 - 55
100 - 40
70 - 40
50 - 25
45 - 20
40 - 15
2 میلیمتر (شماره 10)
70 - 30
50 - 20
45 - 25
30 - 15
30 - 15
20 - 8
425/0 میلیمتر (شماره 40)
25 - 8
20 - 6
20 - 5
15 - 5
20 - 5
8 - 2
075/0 میلیمتر (شماره 200)
علاوه بر رعایت دانهبندیهای فوق مشخصات زیر باید در مورد مصالح مصرفی صدق نماید.
درصد مصالح گذرنده از الک نمره 200، نباید بیش از 2/3 مصالح گذرنده از الک نمره 4 باشد، در مواردی که دانههای ریز از نظر یخبندان، مضر تشخیص داده شود، میتوان درصد گذرنده از الک نمره 200 را تقلیل داد .
حد روانی L.L و دامنه خمیری PI بر اساس آزمایشهای T91 و T90 و T89 بر روی مصالح گذرنده از الک نمره 40 (425/0 میلیمتر)، نباید به ترتیب از (25%) و (6%) تجاوز نماید.
ـ ارزش ماسهای S.E[3] بر اساس آزمایش T176 بر روی مصالح گذرنده از الک نمره 4، نباید کمتر از 25 باشد.
ـ درصد سایش با روش لوسآنجلس بر اساس آزمایش T96 بر روی مصالح درشتدانه، نبایستی از (50%) تجاوز نماید.
ـ ظرفیت باربری مصالح اشباع شده[4] با روش T193 در آزمایشگاه که روی نمونههای با تراکم (100%) و به روش T180 انجام شده، نباید از (20%) کمتر باشد.
2- جنس مصالح
در هر پروژه باید نوع مصالح رودخانهای، کوهی یا مخلوطی از این دو در مشخصات فنی خصوصی ذکر گردد، در مواردی که حجم مصالح معدن کمتر از میزان پیشبینی شده باشد، باید از معادن جدید که مشخصات مصالح آن منطبق با ضوابط و مشخصات موردنظر است، استفاده شود. در صورتی که معدن دارای دانههای بزرگتر از اندازه موردنظر باشد، باید مصالح از سنگشکن یا سرند عبور داده شود تا مصالح موردنظر به دست آید. قبل از باز کردن کامل معدن برای بهرهبردای، باید از انطباق مصالح از نظر کیفیت و کمیت با مشخصات خواسته شده، اطمینان حاصل نمود تا حتیالمقدور برای مصالح خواسته شده از یک معدن استفاده شود و احتیاجی به تغییر معدن نباشد. قبل از حمل مصالح به پای کار، باید طبق روش T2 حداقل 25 کیلوگرم از مصالح معدن را برای آزمایشهای مربوط، برداشت نمود. قبل از بهرهبرداری از معدن باید لایههای خاک نباتی، مواد لجنی و سایر مواد نامناسب از سطح معدن پاک شود و پس از بهرهبرداری و اتمام کار وضعیت محل به شرایط عادی برگشت داده شده و سطوح خاکبرداری شده به صورت مورد قبول شیببندی[5] گردد. مصالح مصرفی باید با مشخصات و مندرجات فصل دوم این نشریه مطابقت نماید. از به کار بردن مصالحی که بر اثر یخ زدن یا گرم کردنهای متوالی یا مرطوب و خشک شدنهای پیدرپی خرد شوند، بایستی جداً خودداری شود، در هر حالت مشخصات مصالح مصرفی قبل از حمل، باید به تأیید دستگاه نظارت برسد.
روش اجرا
قبل از اجرا و پخش مصالح زیراساس باید بستر راه کاملاً مهیا، از هرگونه مواد زائد اضافی عاری و طبق پروفیلهای طولی و عرضی خواسته شده، آماده باشد. ناهمواریها و رواداری سطح خاکریز، نباید از 3 سانتیمتر با شمشمه 4 متری در جهات مختلف تجاوز نماید. مصالح منطبق با مشخصات خواسته شده، باید به پای کار، حمل و بر روی بستر روسازی به فواصل مساوی یکنواخت، تخلیه و سپس لایه لایه پخش شود. برای کنترل رقوم سطح لایهها قبل از انجام هرگونه عملیات، باید در طرفین راه و به فاصله کافی از محور میخهای چوبی یا فلزی به فواصل 15 تا 50 متر بسته به نظر دستگاه نظارت کوبیده شود. جای میخها باید در محلهای مناسب چنان انتخاب شود که در طول اجرای کار همواره مورد استفاده دستگاه نظارت، واقع و تا پایان کار مورد حفاظت قرار گرفته و هیچ نوع تغییری در مختصات آنها به وجود نیاید.
مصالح باید توسط گریدر یا وسیله مناسب دیگر پخش شود. نحوه عمل باید چنان باشد که پس از تنظیم و کوبیدن ابعاد لایهها با رقوم و شیبهای خواسته شده کاملاً مطابقت نماید.
قبل از کوبیدن از هر 1500 مترمکعب مصالح پخش شده، باید 25 کیلوگرم نمونه برای انجام آزمایشهای موردنظر در این بخش، برداشته شود. پس از اتمام عمل پخش آبپاشی به وسیله تانکر با حجم مناسب به صورت یکنواخت و با فشار ثابت انجام میشود تا رطوبت موردنظر به صورت یکنواخت حاصل شود. توقف آبپاشی و تخلیه آب در یک محل که باعث صدمه زدن به جسم راه گردد، مجاز نمیباشد. میزان تراکم و رطوبت بهینه، باید بر اساس روش آشتو T180 در آزمایشگاه تعیین شود. رواداری مجاز آب مصرفی از میزان تعیین شده در آزمایشگاه، 5/1%± خواهد بود.
پس از آبپاشی، غلتکزنی با غلتکهای 10 تا 20 تنی استوانهای فلزی یا غلتکهای چرخ لاستیکی انجام خواهد شد. در صورت تصویب دستگاه نظارت میتوان از غلتکهای ویبره (لرزشی) نیز استفاده نمود، ولی در هر حالت قبل از بکارگیری این غلتکها، باید از غلتکهای استاتیکی استفاده شود. نوع و وزن غلتک باید چنان انتخاب شود که باعث خرد شدن مصالح نگردد. غلتکزنی باید از کنارهای خیابان، شروع و به محور آن ختم شود. در نقاطی که استفاده از غلتکهای خودرو امکانپذیر نباشد، میتوان از وسایل کوبنده موتوری کوچک استفاده و عمل کوبیدن را تا تراکم موردنظر ادامه داد، رعایت نکات زیر هنگام کوبیدن مصالح الزامی است:
ـ ضخامت لایه کوبیده شده، نباید از 15 سانتیمتر تجاوز نماید. در مواردی و با تصویب دستگاه نظارت میتوان ضخامت هر لایه کوبیده شده را تا 20 سانتیمتر افزایش داد، مشروط بر اینکه تراکم موردنظر در تمام ضخامت لایه تأمین شود.
ـ ضخامت هر لایه نباید از 2 برابر قطر بزرگترین دانه مصالح مصرفی کمتر باشد .
4- کنترل کیفیت
رعایت مندرجات بندهای الف ـ 1 الی الف ـ 3 فوقالذکر و مندرجات فصل دوم این نشریه در مورد مصالح مصرفی الزامیست. پیمانکار موظف است قبل از اجرا، کیفیت مصالح مصرفی را بر اساس مشخصات و دادههای این نشریه مورد ارزیابی قرار دهد تا پس از تأیید دستگاه نظارت و آزمایش توسط آزمایشگاه معتبر و مورد قبول کارفرما به مصرف برسد. دستگاه نظارت مخیر است به هر تعداد و میزان که صلاح بداند، آزمایشهای لازم را در مورد مصالح مصرفی معمول دارد. کنترلهای زیر پس از اجرا باید صورت گیرد:
ـ در هر روز باید لایههای کوبیده شده زیراساس به قسمتهای مساوی در طول مسیر از 150 تا 200 متر و در هر خط عبور، تقسیم و در هر قسمت حداقل یک آزمایش تراکم درجا طبق روش T191 آشتو انجام گردد. تراکم به دست آمده باید حداقل برابر با (100%) دانسیته ماکزیممی باشد که به روش T180 آشتو در آزمایشگاه حاصل میشود.
ـ برای آزمایش تراکم به روش T180 آشتو باید حداقل در هر هزار متر و در هر خط عبور، یک نمونهگیری صورت گرفته و در آزمایشگاه مورد آزمایش قرار گیرد. چنانچه تراکم نسبی به دست آمده کمتر از تراکم خواسته شده در مشخصات و نقشههای اجرایی باشد، پیمانکار موظف است بلافاصله و با ابلاغ دستگاه نظارت لایه کوبیده شده را شخم زده و سپس آبپاشی و غلتکزنی نماید و این عمل آنقدر ادامه یابد تا تراکم خواسته شده تأمین شود.
ـ کنترل رقوم تمام شده در مقاطع عرضی و طولی قبل از اجرای هر لایه از قشر زیراساس صورت میگیرد. اختلاف رقوم در تمام جهات، نباید از 2± سانتیمتر تجاوز نماید و علاوه بر آن رواداری ناهمواریهای سطح در طول شمشه چهار متری، نباید از 5/2 سانتیمتر تجاوز نماید.
ـ برای حفاظت وضعیت قشر زیراساس پیمانکار موظف است پس از کنترل و تأیید دستگاه نظارت از تردد ماشینآلات بر روی آن جلوگیری نموده و با توجه به برنامه زمانبندی اجرای کار نسبت به اجرای قشرهای اساس اقدام نماید. چنانچه به هر دلیل وقفهای در اجرای لایههای اساس ایجاد شود و این مدت طولانی باشد، قبل از ادامه کار، دستگاه نظارت اقدام به کنترل کارهای انجام شده قبلی نموده و در صورت تأیید، اجازه اجرای قشر رویه را صادر مینماید.
ب: زیراساس مخلوط شن و ماسه و خاک[6]
عموماً مخلوط شن و ماسه و بعضاً منابع رودخانهای فاقد دانهبندی مناسب برای استفاده در قشر زیراساس میباشند و نمیتوان این مصالح را بدون اصلاح به کار گرفت، معمولاً با اضافه نمودن درصدی از مصالح منتخب میتوان دانهبندی مناسب را برای این مصالح تأمین نمود.
1- دانهبندی مصالح
به منظور دستیابی به مقاومت لازم برای قشر زیراساس مخلوط، رعایت دانهبندی مناسب الزامیست، از این رو برای تأمین این منظور، زیراساس مخلوط باید حاوی دانههای درشت، ریز، سیلیت و رس به نسبتهای صحیح باشد. چنانچه مصالح محلی دارای ویژگیهای موردنظر باشد، میتوان بدون اضافه نمودن مصالح منتخب آن را به عنوان قشر زیراساس مورد استفاده قرار داد.
نمونهبرداری از مصالح قشر زیراساس مخلوط مطابق روش T87 آشتو و تعیین دانهبندی و حدود آتربرگ به ترتیب بر اساس روشهای T27 ، T91 ، T90 وT89 صورت میگیرد. با توجه به دانهبندی مصالح مورد اختلاط، باید طرح اختلاط مصالح توسط آزمایشگاه مورد تأیید کارفرما تهیه شود.
2- روش اجرا
خاکهای موجود در محل و مصالح منتخب، باید به شرح نسبتهای تعیین شده در طرح اختلاط در سطح راه با وسایل مناسب نظیر گریدر و ارابه دیسکدار مخلوط گردد. انتخاب دستگاه بستگی کامل به نوع مصالح مورد اختلاط داشته و این انتخاب باید با نظر و تأیید دستگاه نظارت صورت گیرد. مصالح مناسب باید بر اساس نقشههای اجرایی، پخش، پروفیله و آماده کوبیدن گردد، میزان پخش باید به نحوی باشد که پس از کوبیدن، رقومها، شیبها و ابعاد داده شده در نقشههای اجرایی به دست آید. عمل آبپاشی با تانکر صورت میگیرد، آبپاشی باید با فشار یکنواخت انجام شود و پس از آبپاشی بلافاصله، عمل غلتکزنی انجام شود، روش اجرای غلتکزنی طبق بند الف (زیراساس شنی) خواهد بود.
3- کنترل کیفیت
رعایت نکات زیر در کنترل کیفیت مصالح و روش اجرا الزامی است:
ـ تراکم مناسب و رطوبت نظیر با توجه به روش T180 آشتو به دست میآید. رواداری آب مصرفی (5/1%±) میباشد.