لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
روان کننده در بتن
امروزه استفاده از انواع مختلف روان کننده ها در بتن به یک ضرورت تبدیل شده است. این مواد با اهداف گوناگون از جمله بتن ریزى در محل هاى پرآرماتور و یا توسط پمپ که به بتن با اسلامپ بالا نیاز است، مورد استفاده قرار مى گیرند.
علاوه بر موارد فوق ،مصرف روان کننده ها جهت ارتقاء کیفیت بتن از جمله کاهش نفوذپذیرى، افزایش مقاومت و دوام آن توسط متخصصین بتن توصیه مى گردد.
به لحاظ تئوریک هر چه نسبت آب به سیمان کمتر و توزیع سیمان در بین اجزاء سازنده بتن بیشتر باشد، بتن از کیفیت بالاترى برخوردار خواهد شد زیرا فضاهاى خالى داخل آن به حداقل رسیده و در نتیجه وزن مخصوص و مقاومت بتن افزایش یافته و میزان نفوذپذیرى آن کاهش مى یابد.
سـوپـر روان کـنندهSCO - 4 تولیدی این شرکت بر پایه پلی کربوکسیلیکها تولید می گردد که طبـق استـانـدارد ASTM C - 494 Type G مقـدار آب مصـرفى را حـداقل تا 12 درصـد کاهـش و مقاومت بتن را 30 – 20 درصد افزایش مى دهد.
موارد مصرف:
بتن ریزى هاى با پمپ، سازه هاى فوق العاده مسلح، فونداسیون ماشین آلات، سقف، ستون ، قطعات پیش ساخته بتنى، کف سالنهاى صنعتى، بتن ریزى هاى حجیم و چند لایه. و اصولا در کلیه مواردى که کیفیت بهتر بتن مورد نظر باشد .
مــــــزایا:
با استفاده از سوپر روان کننده SCO - 4 می توانید به خصوصیات فنى و اجرائى برترى دست یابید.خصوصیاتى مانند: پلاستیستیه بالا بدون آب افتادگى، صرفه جوئى در زمان و هزینه هاى ریختن بتن، ویبراسیون کمتر، بتن مقاوم و بدون خلل و فرج ،کاهش میزان مصرف سیمان .
روش و میزان مصرف:
به مقدار 2 الى 3 درصد وزن سیمان مصرفى به آب بتن اضافه نموده و به مدت 1 الى 2 دقیقه تا بدست آمدن مخلوط همگن و یکنواخت مخلوط شود. با استفاده از سوپر روان کننده SCO - 4 مى توانید حداقل تا 12% از میزان آب مصرفى را بدون کاهش کارائى بتن کم نمایید.
در مواردى که سوپر روان کننده SCO - 4 به بتن آماده اضافه میگردد توصیه مى شود هنگام ساخت بتن 12% از آب مصرفى بتن کاسته و در محل کارگاه مقدار لازم سوپر
روان کننده به بتن اضافه و به مدت چند دقیقه مخلوط شود .
این سوپر روان کننده همخوانى مناسبى با میکروسیلیس دارد و براى ساخت بتنهاى حاوى میکروسیلیس توصیه میگردد.
تـوجه: سوپر روان کننده SCO - 4 با سیمان تیپ 5 ( ضد سولفات ) سازگارى نداشته و مصـرف بیش از 5/. در صد آن با این نوع سیمان باعث افزایش شدید زمان گیرش و در مواردى عدم گیرش خواهد شد.
مشخصات فنى :
حالت فیزیکى : مایع
رنگ : سبز
وزن مخصوص : حدود 1gr/cm³
یون کلر : ندارد
PH:ة 5/8-5/9
زمان مصرف و نحوه نگهدارى : حداقل یک سال، بدور از تابش مستقیم خورشید و یخزدگى
استاندارد : ASTM C- 494 Type G
بسته بندى : در گالنهاى پلاستیکى 20 لیترى یا بشکه هاى 220 لیترى
در زیر به برخی روان کننده ها که موراد استفاده زیادی دارند اشاره می شود :
دارای گواهینامه فنی از مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن ایران به شماره 3910 - 1
این ماده جهت بهبود و ارتفاءکیفیت بتن با خاصیت دیر گیری در مناطق گرم استفاده میگردد.
این فوق روان کننده ضمن ایجاد روانی و افزایش مقاومت در بتن با تاخیر در گیرش برای بتن های حجیم و همچنین بتن ریزی در مناطق گرم بسیار مناسب میباشد . استفاده از این نوع روان کننده در بتن ریزیهای با سطح زیاد و ضخامت کم از ایجادترکهای سطحی جلوگیری می کند .
فوق روان کننده تولیدی این شرکت مطابق با استاندارد ASTM C494 در مراکز معتبر تحقیقاتی مورد آزمایش قرار گرفته که نتایج آزمایشات مبین کیفیت مطلوب این ماده است .
این ماده به صورت مایع و پودر تولید می گردد.
مشخصات
مایع
پودر
حالت فیزیکی
مایع 1 + 28
بصورت پودری شکل
رنگ
شفاف تا کمی مایل به زرد
سفید رنگ
یون کلر
فاقد یون کلر
فاقد یون کلر
PH
9.5 تا 8.5
9.5 - 8.5 (30 در صد مایع)
وزن مخصوص
1.175-1.165 g/cm3
6/. - 5/. g/cm3
زمان نگهداری
حداقل یکسال در ظروف بسته و دور از تابش خورشید
بیش از یکسال در کیسه اصلی
میزان مصرف
5/. الی 5/1 در صد ورن سیمان
2/. الی 5/. در صد سیمان
خصوصیات :
این مواد جهت مناطق گرم و بتن ریزیهای حجیم مانند سدها ، سایتهای پتروشیمی ، مخازن آب ، و بتن ریزی با پمپ در سازه های قوق العاده مسلح و بتن های سقف ، ستون و قطعات بتنی و …. مورد مصرف دارد.
فوق روان کننده زودگیر BEH240 A
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 101 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
آموزش لمس بد و خوب به کودکان
یکی از موارد آموزنده که باید مورد توجه قرار بگیرد سوءاستفاده جنسی از کودکان است. در آمریکا هر ساله در حدود دویستهزار مورد سوءاستفاده جنسی گزارش میشود که هر ساله 10درصد به آن اضافه میشود. بیشتر کارشناسان معتقدند که بین 20 تا 30 درصد از این تعداد را دختران و تقریبا نیمی از آن را قربانیان پسر تشکیل میدهد.
با توجه به این خطر، بسیاری از مدارس برنامههایی را برای جلوگیری از سوءاستفادههای جنسی از کودکان تنظیم کردهاند. در بیشتر این برنامهها آموزشهای مختلفی درباره سوءاستفاده جنسی به بچهها آموخته میشود، برای نمونه آگاه کردن آنها در مورد تفاوت بین لمس «خوب و محترمانه» و لمس «بد و زشت»، هوشیار کردن آنها نسبت به خطرات وتشویق کردن آنها برای گزارش کردن این اعمال خلاف به افراد بزرگسال. تحقیقات نشان داده است که این آموزشها در کاهش جرایم بیتاثیر نبوده است اما بچههایی که تحت آموزشهای جامع و گسترده شامل تقویت قابلیتهای اجتماعی و عاطفی مربوطه قرار داشتهاند بهتر توانستهاند از خود در برابر تهدیدات جنسی محافظت کنند. آنها بهتر از بچههای دیگر میتوانند از فرد خطاکار بخواهند که آنها را رها کند، داد و هوار راه بیاندازند و با فرد خلافکار گلاویز شوند، یا او را تهدید به لو دادن کنند، و هنگامی که رفتار ناشایستی با آنها شد عملا آن را به والدین خود بگویند. ویژگی اخیر ( گزارش کردن عمل خلافکار) یکی از بهترین راههای پیشگیریکننده است.
2
در تحقیقی که بر روی تعدادی کودکآزار چهلساله صورت گرفت هریک از آنها به طور متوسط در هر ماه ( از دوران نوجوانی خود به بعد) یک قربانی داشتهاند. گزارشی درباره یک راننده اتوبوس و یک معلم کامپیوتر نشان داد که آنها هر ساله سیصد بچه را مورد آزار قرار دادهاند ولی حتی یک بچه از سوءاستفاده جنسی آنها گزارش نداد تا اینکه یکی از پسرهایی که توسط معلمش مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفته بود همان عمل را با خواهرش انجام داد و بدین ترتیب راز خلافکاران برملا شد. بچههایی که تحت آموزش برنامههای جامع و مفصلتر قرار داشتند سه برابر بیشتر از بچههایی که برنامههای کوتاه مدت را پشت سر گذاشته بودند احتمال داشت که سوء رفتارهای جنسی را گزارش دهند. مجریان این برنامها آموزشهای مختلفی در مورد بهداشت و مسایل جنسی به بچهها میدهند و از والدین میخواهند تا آنچه در مدرسه آموزش داده میشود در خانه نیز برای بچهها تکرار کنند. بچههایی که والدینشان چنین کردهاند خیلی بهتر از دیگران در مقابل تهدید به سوءرفتار جنسی مقاومت کردهاند.
علاوه بر آن قابلیتهای اجتماعی و عاطفی تاثیر قاطعی در این زمینه دارند. برای بچه کافی نیست که فقط چیزهایی دربارهی لمس «بد» و «خوب» بداند بلکه او نیاز به خودآگاهی دارد تا بفهمد چه زمانی در موقعیت نامناسب یا ناراحت کننده قرار دارد. او باید آنقدر اعتماد به نفس داشته باشد که بتواند حتی در مقابل فرد بزرگسالی که سعی دارد از او سوءاستفاده کند جسورانه بایستد و از خود محافظت کند. یک بچه همچنین نیاز به روشهایی برای جلوگیری از سوء رفتار فرد خلافکار دارد، هرگونه عملی اعم از فرار تا تهدید به لو دادن او. براساس همین دلایل، برنامههای مفصل آموزشی به بچهها یاد میدهند که چگونه بر خواستههای خود تاکید ورزند و به جای کنارهگیری، بر احقاق حقوق خود پافشاری کنند و حد و مرز خود را بشناسند و از آنها دفاع کنند.
3
بنابراین موثرترین برنامهها علاوه بر ارائه اطلاعات جامع در مورد سوءرفتار جنسی، شامل آموزش مهارتهای اجتماعی و عاطفی اساسی است. این برنامهها به کودک یاد میدهد که روشهای مثبتتری را برای حل کشمکشهای درونی خود بیابد، اعتماد به نفس بیشتری داشته باشد، اگر اتفاقی برایش رخ داد خودش را سرزنش نکند، و احساس کند که در حمایت والدین و معلمان خود قرار دارد و میتواند به آنها رجوع کند و اگر اتفاق ناخوشایندی برایش اتفاق افتاد بتواند آن را به دیگران بگوید.
افسانه خودارضایی در کودکان
گریه کودک در مهد کودک
دکتر نادر
5
آمــاده سازی کــــودک بــرای ورود به مهدکــودک
اول باید کودک را با محیط مهد آشنا کرده و برای او توضیح داد که میتواند در مهد بازی کند، دوست پیدا کند و کارهای جدید یاد بگیرد و در ضمن به او توضیح داد، در آنجا مربیانی هستند که آنها هم او را دوست دارند و به طور مداوم به او اطمینان داد که بعد از یک ساعت مشخص، پدر و مادر حتما دنبال او خواهند آمد. در روزهای اول بهتر است حدود نیم ساعت همراه کودکان در مهدکودک ماند و سعی کرد او را با دیگران آشنا کرد تا کمکم حس امنیت و اعتماد به دیگر کودکان و مربیان مهد در او ایجاد شود. از روزهای بعد میتوان او را در حدود 1تا2 ساعت در مهد گذاشته و به او قول داد که برای مثال در عرض 2 ساعت حتما دنبالش خواهیم آمد و حتما آنرا اجرا کنیم. اگر کمی دیر شود، کودک حتما مهدکودک را جای امنی نمیداند و آن را موجب جدایی خود از مادر میبیند، پس با دیدن مادر به او میچسبد و دیگر علاقهای به رفتن به مهد نخواهد داشت؛ به همین دلیل است که ایجاد امنیت درکودک اهمیت مییابد و حتما باید به آن توجه کرد.
کمکم میتوان زمان باقیماندن کودک در مهد را بیشتر کرد ولی نباید بدین گونه باشد که کودک را از ساعت 7 صبح تا 4 بعدازظهر در مهد بگذاریم، زیرا در صورتی که کودک ساعاتی طولانی تحت مراقبت کسی غیر از مادر خودش باشد، از لحاظ وابستگی به مادر دچار مشکل خواهد شد و نسبت به مراقبان مهدکودک علاقه پیدا کرده و جدا شدن از آنها هم برایش سخت خواهد بود. فرضیهای که روانشناسان آنرا فرضیه تک مادری مینامند، موید این مطلب است که کودک بهتر است بیشترین ساعات روز را تحت مراقبت یک نفر به خصوص مادر باشد نه اینکه بیشترین زمان خود را در مهد کودک بگذراند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 31 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
1
بهزیستی از دیدگاه دین و روانشناسی
چکیده
نوشته حاضر، که بخشی از کتاب مقدمهای بر روانشناسی مثبت است، به بررسی رابطه دین و معنویت با بهزیستی روانشناختی میپردازد. معنویت به تمایل انسان برای جستوجوی معنای زندگی از طریق تعالی نفس یا از طریق نیاز به ارتباط با چیزی بزرگترو عالیتر ازخود انسان، اشاره دارد. از آنجا که دین به شکلی از جستوجوی معنوی اشاره دارد و با آداب و سنن رسمی و ویژه مرتبط است، در کانون این بحث قرار میگیرد. البته، از منظر نویسنده، معنویت لزوماً به بافتی دینی وابسته نیست، اما ارتباط دینداری با سلامت روانی و جسمی ممکن است به علل و عواملی مرتبط باشد که این عوامل، خود نتیجه دینداری هستند و در مقاله حاضر پژوهشهای مرتبط با شش گروه از این عوامل ارائه شده است که مهمترین آنها پدیدایی احساس معنی و هدف در زندگی توسط دینداری میباشد، شایعترین راههای رسیدن به معنی بیشتر در زندگی بررسی و تجارب دینی و معنوی از جمله این راهها هستند.
دین و بهزیستی روانشناختی
واژة «معنویت» به تمایل انسان برای جستوجوی معنای زندگی از طریق تعالی نفس2 یا از طریق نیاز به ارتباط با چیزی فراتر از خودش اشاره دارد. دین به شکلی از جستوجوی معنوی اشاره دارد که با آداب و سنن رسمی دینی مرتبط است، در حالی که معنویت به چنین بافتی وابسته نیست.3 از اینروی، واژة «معنویت» بیشتر به جستوجو برای امر قدسی اشاره دارد و واژة دین، به جستوجویی اشاره دارد که پایههای آن در شکلهای رسمی (نهادی) معنویت قرار دارد.
در حال حاضر، تعداد نسبتاً قابلتوجهی از مطالعات وجود دارد که چگونگی تأثیر دینداری و معنویت را بر سلامت جسمی و روانی بررسی کردهاند.4 بیشتر این مطالعات نشان میدهند که افراد دیندارتر و افرادی که فعالیتهای دینی بیشتری دارند، معمولاً از حیث روانی و جسمی سالمتر هستند. نتایج بررسیها نشان میدهد که مشارکت بیشتر در فعالیتهای دینی، به طور معناداری با بهزیستی بیشتر و میزان کمتر بزهکاری، مصرف الکل، سوءمصرف مواد و دیگر مشکلات اجتماعی مرتبط است.5 به گفتة دیوید مایرز: «تحقیقات مکرر در میان مردم آمریکای شمالی و اروپا نشان میدهد که مردم دیندار بیش از بیدینها احساس شادی و رضایت از زندگی را گزارش میکنند».6 جیمز پیکاک و مارگارت پولوما7 دریافتند که احساس نزدیکی به خدا، بزرگترین و تنها پیشبینیکنندة رضایت از زندگی در همة سنین است. اما با اینکه همبستگی بین احساس بهزیستی روانشناختی و دینداری معنادار است، میزان ارتباط معمولاً متوسط به پایین است.8 افزون بر این، مطالعات همواره ارتباطات معنادار را گزارش نمیکنند.9
یافتههای مغایر، ضرورتاً ارتباط میان بهزیستی و دین را نفی نمیکنند، بلکه موقعیتهایی را مشخص میکنند که ارتباط در آنها قویتر است. برای مثال، ارتباط بین بهزیستی و دینداری معمولاً در زنان قویتر از مردان است. از لحاظ نژادی نیز معمولاً ارتباط بین بهزیستی و دینداری در میان امریکاییهای افریقاییتبار بیشتر از سفیدپوستان است. همچنین، اعتقاد به نیروی شفابخش دعا در میان امریکاییهای افریقاییتبار قویتر از سایر گروههای نژادی است.10
2
به نظر میرسد سن نیز یک عامل موثر باشد. ارتباط بین دینداری و بهزیستی معمولاً در افراد مسن قویتر است.11 موریس اوکون و ویلیام استاک12 دریافتند دینداری و سطح مطلوب سلامت جسمانی، دو مورد از قویترین پیشبینیکنندههای بهزیستی روانشناختی در میان افراد مسن هستند. اعتقاد به زندگی پس از مرگ در میان افراد مسن، با اعتقاد به هیجانانگیزی زندگی کنونی همبستگی بالاتری دارد.13 با نگاه به گسترة زندگی مردم، درمییابیم که انگیزههای متفاوتی برای شرکت در فعالیتهای معنوی و دینی در مقاطع مختلف زندگی وجود دارد. مردم در نیمة نخست زندگی خود ممکن است دین را برای تکوین هویت و شکل دادن ارتباطات اجتماعی بخواهند؛ اما در نیمة دوم، ممکن است نیاز به دین برای کمک به بازسازی اولویتهای زندگی و مواجهه با واقعیت مرگ باشد که در حال فرا رسیدن است.14 جالب اینکه ارتباط بین فعالیتهای دینی و بهزیستی، در میان مردم ایالات متحده قویتر از اروپاییهاست.
عوامل موثر دیگر، به جنبههای خاص دین که مورد ارزیابی قرار میگیرد، و نحوة اندازهگیری بهزیستی ارتباط دارند. همبستگیهای قویتر و معنادارتر، معمولاً مبتنی بر رفتار واقعی دینی هستند، نه نگرشهای دینی؛15 یعنی افرادی که در فعالیتهای مرتبط با ایمان دینی (مانند حضور در کلیسا و دعا کردن) شرکت میکنند، اغلب بهزیستی بیشتری را در مقایسه کسانی که صرفاً دارای نگرشهای دینیاند گزارش میکنند. در واقع، بزرگترین پیشبینیکنندة ارتباط بین دینداری و بهزیستی، «فعالیت دینی عمومی»16 یا حضور فعالانه در فعالیتهای دینی است.17 با این حال، برخی18 دریافتهاند که فعالیتهای دینی مانند حضور در کلیسا، بیشتر با گزارش افراد از رضایت از زندگی ارتباط دارد، تا گزارش آنها از شادکامی. همچنین معقول به نظر میرسد که دین بر نحوة شکلگیری برداشت افراد از معنا و هدف زندگی تأثیر داشته باشد. مارگارت پولوما و بریان پندلتون19 دریافتند که اگر معیار بهزیستی، داشتن احساس معنا و هدف در زندگی باشد، پس ارتباط قویتری بین بهزیستی و دینداری وجود دارد.
با اینکه به طور کلی چند عامل مؤثر وجود دارد، اما پژوهشها نشان میدهند که افراد پایبند به اعتقادات و آداب دینی، سطوح بالاتری از بهزیستی را تجربه میکنند. همچنین، تأثیر دین کم است، اما همواره وجود دارد و بر کیفیت زندگی افراد تأثیر میگذارد.
دینداری و سلامت
یکی از جالبترین حوزههای پژوهشی در سالهای اخیر، بررسی ارتباط میان دینداری و سلامت جسمی است. معمولاً افرادی که دینداری سطح بالاتری را گزارش میدهند، از لحاظ جسمانی کمتر به بیماری مبتلا میشوند. از آنجا که میزان ابتلای آنها به سرطان و حملات قلبی پائینتر است، زندگی طولانیتری دارند؛ پس از بیماری یا عمل جراحی سریعتر بهبود مییابند و درد را بیشتر تحمل میکنند.20 همچنین در این زمینه، قویترین پیشبینیکنندة شروع و تداوم بیماری ـ خواه افراد در مراسم دینی حاضر شوند یا نشوندـ مشارکت فعال است. قویترین پیشبینی سرعت بهبود فرد یا درمان بیماری وخیم، استفاده از راهبردهای کنار آمدن (مقابلة) دینی است.
با وجود این همه یافتة مثبت، ممکن است سؤال شود که آیا دینداری پیامدی منفی بر سلامت روانی یا جسمی دارد.؟ جورج و همکاران بیان میکنند که ما هیچگونه شواهدی نیافتیم که دینداری ممکن است بر نمونههای معرف از جامعه
3
تأثیر آسیبزا داشته باشد. اما شواهدی وجود دارد که در خدمات پزشکی به سبب اعتقادات دینی ممکن است آسیبزا باشد. در خانوادههایی که به جای روشهای استاندارد پزشکی، به شفابخشی ایمان متوسل میشوند، نرخ مرگ کودکان بیشتر است.21 امریکاییهای افریقاییتبار که عمیقاً به نیروی شفابخش دعا اعتقاد دارند نیز غالباً کمتر ورزش میکند و نسبت به فعالیت در حیطة مراقبت از سلامت خود اهتمام چندانی ندارند.22 در این مورد، به نظر میرسد که ایمان قوی به نیروی دعا، باعث میشود این افراد ـ ظاهراً با این اعتقاد که دعا آنقدر نیرومند است که میتواند بهرغم رویههای ناسالم شفا دهد ـ نیازی به مراقبت از سلامت خودشان نبینند.
دعا و سلامت
تعدادی از مطالعات، به بررسی روابط میان دعا و سلامتی پرداختهاند.23 براساس این مطالعات، فراوانی دعا با شاخصهایی از سلامت مانند سلامت هیجانی بهتر پس از عمل جراحی در بیماران قلبی، سرزندگی و سلامت روان بالاتر، بهزیستی روانشناختی بیشتر و کاهش افسردگی پس از جراحی قلبی، ارتباط دارد.24 در یک مطالعة طولی شش ساله روی افراد مسن، مشاهده شد که فعالیتهای دینی خصوصی از قبیل دعا یا خواندن کتاب مقدس، طول عمر را پیشبینی میکند. کسانی که فعالیت دینی بیشتری مانند دعاهای روزانه داشتند، بیشتر عمر کردند. اما این تأثیر تنها در مورد افرادی دیده شد که سطح فعالیت روزانهشان در ابتدای مطالعه، دچار اختلال نبود. بنابراین، به نظر میرسد وضعیت سلامتی سابق باعث تفاوت در تأثیر دعا بر سلامتی میگردد. چرا باید دعا بر وضعیت سلامتی مؤثر باشد؟ هربرت بنسون25 نیز، که تکنیک پاسخ آرمیده،26 (شکلی از درمان) را ابداع کرد، دعا را مورد بررسی قرار داد و دریافت که ظاهراً دعا کارکرد نظام ایمنی را ارتقا بخشیده، میتواند به درمان کمک کند.
حجم مطالعات صورت گرفته در زمینة ارتباط میان دعا و درمان، یک پزشک را برانگیخت که مقالهای با عنوان «آیا پزشکان باید برای سلامتی دعا تجویز کنند؟» بنویسد.27 پاسخ او: «نه هنوز»، قابل قبول نبود. مایکل مکالو28 نیز پژوهشهای مربوط به دعا و سلامتی را مرور کرد و دریافت که بر بیشتر مطالعات، خدشههای نسبتاً جدی وارد است و هنوز انجام مطالعات بیشتر ضروری است. پژوهشهای این حوزه، صرفاً در آغاز راه بوده و سازوکارهای دقیقی که واسطة این ارتباط هستند، هنوز کاملاً معماگونهاند. با اینکه اعتبار شواهد علمی هنوز مورد بحث و گفتوگو است، اما هماینک دو سوم از دانشکدههای پزشکی در ایالات متحده دورههایی را در زمینة مسائل معنوی ارائه میکنند.29 همچنین شواهد نشان میدهند که تأثیر دینداری بر شروع بیماری روانی و بهبودی آن بیشتر از تأثیرش بر سلامت جسمی است.
چرا دینداری با بهزیستی ارتباط دارد؟
گزارشهای کم، اما معنادار و منسجم دربارة تأثیر دینداری بر بهزیستی وجود دارد. اما چرا باید اینگونه باشد؟ پژهشگران اینگونه فرضیهپردازی کردهاند که تأثیر دین بر سلامت روانی و جسمی ممکن است حداقل معلول یکی از شش عامل زیر باشد:30
1. دینداری، حمایت اجتماعی را تأمین میکند؛
2. دینداری به سبک زندگی سالم کمک میکند؛
4
3. دینداری انسجام شخصیت را ارتقا میبخشد؛
4. دینداری میتواند ثمربخشی31 را افزایش دهد؛
5. دینداری راهکارهای کنار آمدن (مقابله) منحصر به فردی را فراهم میآورد؛
6. دینداری باعث پدیدآیی احساس معنا و هدف میشود.
1. دینداری حمایت اجتماعی را تأمین میکند
برخی از نویسندگان بیان میکنند که حمایت اجتماعی، یکی از مهمترین دلایل ارتباط بین دین و بهزیستی است.32 حمایت اجتماعی، یکی از قویترین پیشبینیکنندههای احساس بهزیستی روانشناختی است. از اینروی، منطقی به نظر میرسد که شرکت در فعالیتهای کلیسا، همراه با جمعیتی از افراد همعقیده باید منبعی از رضایت باشد. همراه بودن با افراد دیگر در یک بافت دینی حمایتگر و یاریرسان میتواند عامل مهمی برای سلامت جسمی باشد. با توجه به تأثیر بالای حمایت اجتماعی بر تنش روانی و نظام ایمنی، این مسئله نباید خیلی باعث شگفتی شود.33 اما اگر افراد دیگری که در زندگی فرد نقش دارند، جهتگیری جدیدی را که فرد اتخاذ کرد، درک و حمایت نکنند، ممکن است تعهد دینی تعارضهای میانفردی را نیز برانگیزاند.34
احساس حمایت اجتماعیِ مبتنی بر دین، برخلاف سایر اشکال حمایت اجتماعی میتواند تا آنجا افزایش یابد که بسیاری آن را منبع عالیترین روابط حمایتی ـ یعنی ارتباط با خدا ـ تلقی کنند. ملوین پولنر35 دربارة علت اهمیت این ارتباط برای بهزیستی تأمل کرد. به نظر او چهبسا مردم باور داشته باشند که خدا در اوقات خاص و ضروری به آنها کمک میکند. همچنین احساس عزت نفس فرد میتواند با این اعتقاد که خدا او را دوست دارد، یا این اعتقاد که ارتباط با خدا همواره در مواقع دشواری منبعی قابل اعتماد است، تقویت گردد.
2. دینداری به سبک زندگی سالم کمک میکند
مطالعات نشان دادهاند که یکی از تأثیرات دینداری رو به افزایش، تمایل کمتر به ارتکاب رفتارهای خطرساز برای سلامتی است. برای نمونه، افرادی که دیندارتر هستند، کمتر الکل و سیگار مصرف میکنند.36 همچنین تأثیر دینداری بر رفتارهای سالم در فرقههای مذهبی بهگونهای متفاوت دیده میشود. فرقههایی که رفتارهای خطرساز برای سلامتی را بیشتر ممنوع میکنند (مانند مورمونها37 و پیروان کلیسای منتظران ظهور مسیح)38 معمولاً سالمتر از پیروان سایر فرقهها هستند.39
3. دینداری انسجام شخصیت را ارتقا میبخشد
روبرت امونز40 معتقد است دین به این علت که انسجام شخصیت را تسهیل میکند، تا حدودی احساس بهزیستی را افزایش میدهد. او مطالعهای را گزارش میکند که در آن، دربارة پنجاه نوکشیش یسوعی41 که «دورة چهار هفتهای مراقبه در تنهایی»42 را گذرانده بودند، بررسی شده بود. پس از این تجربه، مشاهده شد که شخصیت آنها انسجام بیشتری یافته است و از سلامت روانی بالاتر برخوردارند. امونز بر این باور است که افزایش انسجام شخصیت به این دلیل است که افزایش تعهد دینی میتواند تعارضهای درونی را حل
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 39 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
بهداشت روان و مهارتهای مقابله با استرس ، اضطراب ، خشم — قسمت اول — (مرجع کامل اطلاعات )
مقدمه :
سلامتی طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی عبارت است از حالت رفاه کامل جسمی ، روانی و اجتماعی و نه فقط نبود بیماری و ناتوانی.
بنابراین به کسی فردسالم گفته می شود که نه تنها رشد کافی ، وزن مناسب و تغذیه صحیح داشته باشد و از لحاظ جمعی بیماری نداشته باشد بلکه دارای رفتار و فکر سالم نیز باشد . سلامت روانی مانند سلامت جسمی ، صرفاً به معنای نبودن مشکلات و بیماری نیست بلکه سلامت روان هم حالات عالطفی و هم شرایط ذهنی یعنی هم احساسات و هم افکار شما را در بر می گیرد.
هدف و وظیفه اصلی بهداشت روان تامین ، حفظ و ارتقای سلامت روان افراد جامعه است ، به گونه ای که آنها نه تنها بیماری روانی نداشته باشند بلکه از عناصر شناختی عاطفی و هم چنین از توانایی های خود در رابطه با دیگران آگاه شده و با داشتن تعادل روانی بهتر بر استرس های زندگی فایق آیند ؛ کارهای روزانه را پر بارتر و سودمندتر گردانند ؛ از زندگیشان لذت ببرند و با افراد خانواده و محیط خود ارتباط مناسب برقرار نموده و فرد مفیدی برای جامعه باشند .
موضوع سلامتی از بدو پیدایش بشر و در قرون و اعصار متمادی ، مطرح بوده است اما هر گاه از آن سخنی به میان آمده عموماً بعد جسمی آن مد نظر قرار گرفته و کمتر به سایر ابعاد سلامتی ، به خصوص بعد روانی آن توجه شده است .
گرچه طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی سه بعد سلامتی با یکدیگر تعامل دارند و با مرز مشخصی نمی توان این ابعاد را از یکدیگر تفکیک نمود ولی معمولاً شاخص هایی برای سلامت جسمی و حتی رفاه اجتماعی در بسیاری از کشورها وجوددارد که هر چند یکبار مورد بررسی و تجدید نظر قرار می گیرد ، اما د رمورد سلامت روانی ، پیچیدگی و مشکل تعریف و ارزیابی آن غالباً منجر به غفلت و نادیده انگاشتن این مهم شده است . تعریف سلامت روان
سلامت روانی ، همان طوری که اشاره شد ، مانند سلامت جسمی ، صرفاً به معنای نبودن مشکلات یا بیماری نیست . سلامت روانی هم حالات عاطفی و هم شرایط ذهنی ، یعنی هم احساسات و هم افکار شما را در بر می گیرد . سلامت عاطفی معمولاً به احساسات و زیر و بم های روحیه افراد اشاره می کند . شما ممکن است احساس کنید که غمگین ، شاد ، نگران ، هیجان زده شکست خورده ، یا در اوج کامیابی هستید .
افراد برخوردار از سلامت عاطفی با احساسات و حالات درونی خود در تماس هستند و می توانند به وجود آنها اذعان کنند یا آنها را بروز دهند .
بنابراین سلامت روانی ، توانایی شما را
2
دردرک واقعیت ها ، همان گونه که هست و پاسخ دادن به چالش های آن و در پیش گرفتن تدابیر و شیوه های خردمندانه برای زندگی کردن، توصیف می کند .
فرد برخوردار از سلامت روانی بر آن نیست که ار فشارهای زندگی بپرهیزد بلکه می کوشد با واکنش های خود نسبت به این عوامل ، آنها را بشناسد بپذیرد و بر آنها چیره شود به طوری که امکان تداوم زندگی وجود داشته باشد .
ملاک های سلامت روان
برای تشخیص سلامت روان نیز مانند تشخیص سلامت جسم ، معیارهایی وجود دارند . ملاک های سلامت روان عبارتند از :
۱ . توانایی انجام وظیفه و اجرای مسئولیت های شخصی ،
۲ . توانایی برقراری رابطه با دیگران ؛
۳ . برداشت های واقع بینانه از انگیزه های دیگران ؛
۴ . تفکر منطقی و خردمندانه ؛
۵ . تلاش در جهت سلامتی ؛
۶ . انعطاف پذیری و قدرت تطابق با شرایط گوناگون ؛
۷ . معنی دادن به زندگی ؛
۸ . درک این نکته که خود فرد مرکز جهان نیست ؛
۹ . عشق و محبت نسبت به دیگران
۱۰ . داشتن توانایی کمک به دیگران یا ارتباط برقرار کردن با آنان ، به دور از خودخواهی ؛
4
۱۱ . داشتن احساس رضایت بیشتر در روابط نزدیک با دیگران ؛
۱۲ . حس تسلط بر ذهن و جسم که فرد را قادر می سازد برای ارتقای سلامت خود شیوه های مناسب برگزیند وتصمیم های مقتضی اتخاذ کند .
مفهوم بلوغ و اهمیت شناخت آن:
مفهوم بلوغ:
بلوغ از نظر لغوی در فرهنگ فارسی به معنی « رسیدن » ، « رسیدن به سن رشد » ، مرد شدن » ، « زن شدن » و « رسیدگی و پختگی به حد کمال رسیدن » آمده است .
بلوغ یک دوره بحرانی است که در دوره نوجوانی اتفاق می افتد . این دوره ، منشأ تغییرات زیادی در وجود شما است و موجب می شود که شما به گونه ای متفاوت ، رفتار و احساس کنید ؛نگاه شما نسبت به جهان تغییر می کند و گاه دچار تشویق و نگرانی می شوید ، تصمیم گیری برایتان مشکل می شود که این عامل موجب بروز مشکلاتی در برخورد شما با خانواده و جامعه می شود . بلوغ گذار از مرحله کودکی به بزرگسالی و زمان اکتساب قدرت جنسی است .
اگر شما مشکلات و مسایل بلوغ را در محیطی سرشار از تفاهم و صمیمیت با کمک پدر و مادرتان بشناسید ، این دوره را به طور طبیعی و بدون ناراحتی پشت سر می گذارید .
بدین ترتیب شما با نشاط و سلامتی پا به عرصه زندگی بزرگسالی می گذارید و از نیرو و توان بالای دوران نوجوانی بهره مضاعف خواهید برد .
اهمیت شناخت بلوغ:
بلوغ یکی از حیاتی ترین مراحل زندگی انسان است . این مرحله ، زمان تغییر سریع رشد و نمو تغییرات سریع اجتماعی است . در حال حاضر بخش قابل توجهی از جمعیت کشور را نوجوانان تشکیل می دهند . به همین دلیل پرداختن به مسایل نوجوانان در دوره بلوغ از اهمیت ویژه ای برخوردار است .دلایل دیگری که اهمیت این مسأله را افزایش می دهد ، عبارتند از :
۱ . زیربنای زندگی بزرگسالی فرد در دروه بلوغ پی ریزی می شود . ممکن است ، مشکلات مختلف جسمی ، روانی و اجتماعی مانند بیماری های عفونی ، ازدواج های ناموفق ، حاملگی های زودرس و پر خطر ، مرگ و میر و کودک و مشکلات روانی ناشی از آنها ، ریشه در این دروان داشته باشند .
5
۲ . شما پس از ظهور علایم بلوغ که ناگهانی و غیر منتظره است ، به طور طبیعی با امری ناآشنا و بی سابقه مواجه می شوید . شما هم احساس شادی می کنید و هم دچار نگرانی می شوید . اگر تا آن زمان کسی شما را در جریان تغییرات و علایم بلوغ نگذاشته باشد ، این پدیده موجب تعجب اظطراب و تشویق شما می شود .
۳ . در حال حاضر نسبت به گذشته ، قابلیت باروری در سنین پایین تری حاصل می شود ولی سن ازدواج در حال افزایش است . در عین حال ، کاهش تأثیر نفوذ خانواده ، رواج شهرنشینی مهاجرت ، جهانگردی ، وسایل ارتباط جمعی ، در مجموع تغییرات وسیعی در رفتارهای جنسی و حاملگی نوجوانان تا حد هشدار دهنده ای در حال افزایش است که در نهایت ، آزار جنسی ، افزایش شیوع بیماری ایدز و سایر بیماری ها را به همراه می آورد . به علاوه ، حاملگی و زایمان دختران در سنین بلوغ و نوجوانی با میزان بالای مرگ و میر همراه است . این مشکل با افزایش سقط ها و ابتلا به بیماری های آمیزشی به ویژه ایدز تشدید می شود .
۴ . بیشتر خطراتی که ممکن است دامن گیر نسل جوان و نوجوان شود ، در فاصله چند ساله بلوغ جنسی رخ می دهد . گاهی افراد بر اثر تحریک ، خشم یا خشونت و یا سایر تمایلات نفسانی خودسرانه تصمیم ناروایی اتخاذ نموده و دست به اقدام نسنجیده و عجولانه می زنند که نتایج زیانبار و جبران ناپذیری به دنبال دارد .
شما باید هنجارهای فرهنگی خود را بشناسید و با افزایش آگاهی در این زمینه ، راه های پیشگیری از ابتلا و نحوه برخورد با خطرات را به کار ببندید .
به علاوه لازم است شما قبل از بلوغ ، اطلاعات کلی و صحیح راجع به وقایع و تغییرات جسمی و روانی بلوغ و رفتار مناسب نسبت به خود و دیگران و نحوه ابراز علاقه و محبت و دوستی های معقول را دریافت نمایید تا از بسیاری از مشکلات و پی آمدهای حاصل از عدم اطلاع و شناخت درست آنها ، پیشگیری شود .
بدون شک یکی از راه های اصلی و مهم دریافت اطلاعات ، والدین و مربیان و مشاوران مدرسه هستند . شما باید این حقیقت را به خوبی درک کنید که پدر و مادر ، دلسوزترین مشاوران شما هستند . هر چند که برخی از والدین از این وظیفه سرباز می زنند و گاهی خود ، اطلاعات مناسب و کاملی از بحران های دروان بلوغ ندارند ولی با این حال والدین بهترین منبع آگاه نمودن شما هستند .